Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
New Testament
U
کتب عهد جدید مسیحیان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antinomian
U
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
rehyphenation
U
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
the church militant
U
قاطبه مسیحیان جهان
diatessaron
U
اناجیل اربعهء مسیحیان
Coptic architecture
U
معماری مسیحیان مصر
imagism
U
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
mennonite
U
فرقهای از مسیحیان مخالف تعمید
Protestant
U
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
Protestants
U
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
agrapha
U
که مورد قبول مسیحیان نیست
oecumenical
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
Holy Communion
U
ایین عشای ربانی مسیحیان
ecumenic
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
installs
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
ash wednesday
U
اولین روز ایام روزهء مسیحیان
palingenesis
U
تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
New Year's Day
روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
Salvation Army
U
تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
roundhead
U
نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
rosicrucian
U
فرقهای از مسیحیان قرن 71و اوایل قرن 81 دارای عقایدفلسفی و مرموز وتصوف امیز
transubstantiation
U
اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
update
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
recent
U
جدید
maidens
U
جدید
maiden
U
جدید
newest
U
جدید
newer
U
جدید
new
U
جدید
unprecedentedly
U
جدید
unprecedented
U
جدید
new-
U
جدید
up to date
U
جدید
up-to-date
U
جدید
novel
U
جدید
novels
U
جدید
modern
U
جدید
innovations
U
حرکت جدید
reprinting
U
چاپ جدید
modern
U
جدید مدرن
neologisms
U
واژه جدید
neophyte
U
جدید الایمان
neophytes
U
جدید الایمان
reprint
U
چاپ جدید
probe
U
اکتشاف جدید
New Year
U
سال جدید
innovation
U
حرکت جدید
reprints
U
چاپ جدید
neologism
U
واژه جدید
fresh target
U
هدف جدید
reprinted
U
چاپ جدید
postulant
U
جدید الورود
newfound
U
جدید الاکتشاف
freshman
U
جدید الورود
freshmen
U
جدید الورود
postulancy
U
جدید الورودی
probes
U
اکتشاف جدید
proselyte
U
جدید الایمان
probed
U
اکتشاف جدید
recent development
U
بسط جدید
the new testament
U
عهد جدید
new deal
U
سیاست جدید
new deal
U
قرار جدید
neoteric
U
جدید تازه
modern system
U
نظام جدید
neogenesis
U
تولید جدید
modern physics
U
فیزیک جدید
revisions
U
چاپ جدید
reorganization
U
صورت جدید
revision
U
چاپ جدید
It's not new.
جدید نیست.
modern sector
U
بخش جدید
rehoused
U
بخانه جدید رفتن
acclimates
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
neo
U
پیشوند بمعنی جدید
rehouses
U
بخانه جدید رفتن
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
rehousing
U
بخانه جدید رفتن
rehouse
U
بخانه جدید رفتن
acclimating
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
restoring
U
برگرداندن به وضعیت جدید
currency
U
جدید بودن نقشه
currencies
U
جدید بودن نقشه
restores
U
برگرداندن به وضعیت جدید
restored
U
برگرداندن به وضعیت جدید
restore
U
برگرداندن به وضعیت جدید
acclimated
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
drafted
U
بازیگر جدید تیم
reseating
U
صندلی جدید دادن
reseat
U
صندلی جدید دادن
ultramodern
U
خیلی جدید متجدد
drafts
U
بازیگر جدید تیم
kakapo
U
طوطی زلاند جدید
draft
U
بازیگر جدید تیم
involucrum
U
تشکیل استخوان جدید
imagism
U
مکتب شعر جدید
one nails drives another
U
غم جدید غم کهنه را بر از یاد
neoanthropic
U
شبیه انسان جدید
reseats
U
صندلی جدید دادن
neo-
U
پیشوند بمعنی جدید
neoplatonism
U
مکتب افلاطونیون جدید
on the bandwagon
<idiom>
U
مشهوریت گروه جدید
bring some new facts to light
<idiom>
U
کشف حقایق جدید
neoanthropic
U
وابسته به انسان جدید
reseated
U
صندلی جدید دادن
forwarding address
آدرس پستی جدید
resurfaces
U
لایهی جدید افزودن
resurfaced
U
لایهی جدید افزودن
resurface
U
لایهی جدید افزودن
used
U
آنچه جدید نیست
rename
U
دادن نام جدید به فایل
newfound
U
جدید الاختراع تازه پیداشده
renamed
U
دادن نام جدید به فایل
get in the swing of things
<idiom>
U
به شرایط جدید عادت کردن
The new bI'll was ratified. Unanimously.
U
لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
zelanian
U
Zeland New وابسته به زلاند جدید
installation
U
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installations
U
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
renaming
U
دادن نام جدید به فایل
neoplatonic
U
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
neology
U
استعمال واژه یااصطلاح جدید
kiwis
U
نوعی مرغ زلاند جدید
developments
U
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development
U
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
epoch
U
اغاز فصل جدید عصر
epochs
U
اغاز فصل جدید عصر
acclimation
U
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
infanticide
U
قاتل بچه جدید الولاده
cenogenesis
U
ایجاد میشود نسل جدید
precursors
U
ماده متشکله جسم جدید
precursor
U
ماده متشکله جسم جدید
demotic
U
وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
kiwi
U
نوعی مرغ زلاند جدید
release
U
قراردادن محصول جدید دربازار
released
U
قراردادن محصول جدید دربازار
releases
U
قراردادن محصول جدید دربازار
maori
U
قبایل مائوری زلاند جدید
natality
U
تعداد زایش وموالید جدید
analysis
U
یات هزینههای محصول جدید
renames
U
دادن نام جدید به فایل
granfather file
U
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
neolithic
U
وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
This is the site for a new scool .
U
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
receptee
U
افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
acclimating
U
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
neolith
U
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
prescientific
U
مربوط بدوره قبل از علوم جدید
capital budget
U
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
icot
U
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
The new road is 40 miles long .
U
جاده جدید 40 میل طول دارد
acclimates
U
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
acclimated
U
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
developments
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
launched
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
development
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
researches
U
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researching
U
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launch
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
launches
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
update
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
New World
U
نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
research
U
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launching
U
قرار دادن محصول جدید در بازار
updated
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
researched
U
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
updates
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
upgrades
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrading
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade
U
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
forcing
U
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
inserts
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
force
U
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
inserting
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
insert
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
development
U
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
up to d.
U
تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
developments
U
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
forces
U
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
application study
U
بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
I'm saving up for a new bike.
U
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
to acclimatize/acclimatise
[British E]
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
abstract representation
U
[ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
to become acclimatized
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
kaka
U
طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید
recombinant
U
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
to acclimate
[American E]
to new circumstances
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
yourself
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
technology
U
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
model
U
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
modeled
U
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com