Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ethic
U
کتاب اخلاق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
expurgatory index
U
فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
index expurgatorius
U
فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
Other Matches
ethic
U
غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
moralistic
U
وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
deuteronomic
U
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
reader
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
readers
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
caxton
U
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
invisible hand
U
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
rabid
U
بد اخلاق
deportment
U
اخلاق
reprobates
U
بد اخلاق
reprobate
U
بد اخلاق
morality
U
اخلاق
moralities
U
اخلاق
impatient
U
بد اخلاق
comportment
U
اخلاق
pettish
U
بد اخلاق
moody
U
بد اخلاق
immoral
U
بد اخلاق
moral
U
اخلاق
characterless
U
بی اخلاق
ethics
U
علم اخلاق
Moral decadence .
U
فساد اخلاق
moralistic
U
اخلاق گرایانه
edification
U
تهذیب اخلاق
moral philosophy
U
علم اخلاق
moral philosopher
U
اخلاق دان
immorally
U
بر خلاف اخلاق
public morals
U
اخلاق حسنه
moralization
U
اخلاق گرایی
frailties
U
ضعف اخلاق
frailty
U
ضعف اخلاق
good-natured
U
خوش اخلاق
behavior
U
سلوک اخلاق
good conduct
U
حسن اخلاق
creative thinking
U
تفکر اخلاق
rake
U
بد اخلاق فاسد
rakes
U
بد اخلاق فاسد
raking
U
بد اخلاق فاسد
immoral
U
خلاف اخلاق
behaviuor
U
سلوک اخلاق
ehtics
U
علم اخلاق
personalities
U
اخلاق و خصوصیات شخص
pestiferous
U
فاسدکننده اخلاق دیگری
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
peculiar
U
دارای اخلاق غریب
wrongs
U
مخالف اخلاق یا قانون
wrong
U
مخالف اخلاق یا قانون
regeneration
U
نوزایش تهذیب اخلاق
ethical
U
وابسته به علم اخلاق
sportmanship
U
رفتار و اخلاق انسانی
wronging
U
مخالف اخلاق یا قانون
moral
U
وابسته بعلم اخلاق
personality
U
اخلاق و خصوصیات شخص
donsie
U
دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
well conditioned
U
دارای اخلاق نیکو
to take a person's measure
U
با اخلاق کسیرا ازمودن
ethically
U
مطابق علم اخلاق
donsy
U
دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
moralist
U
معتقد به اصول اخلاق
it is an offence to morlity
U
منافی اخلاق است
doggery
U
اخلاق پست بدکاری
prejudicial to public morality
U
منافی اخلاق حسنه
moralists
U
معتقد به اصول اخلاق
streakiest
U
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
americanization
U
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
streaky
U
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
the whole of morality is there
U
همه اخلاق همین جا است
to gauge a person
U
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
streakier
U
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
moralism
U
رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
cocotte
U
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
moral philosophy
U
اصول اخلاق ایین رفتار
offences against public morals
U
جرائم بر علیه اخلاق عمومی
moralist
U
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
good tempered
U
دیر غضب خوش اخلاق
bowdlerization
U
حذف قسمتهای خارج از اخلاق
pestilently
U
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
pharisaism
U
اخلاق فریسی هاریاکاری زهدخشک
moralists
U
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
edified
U
اخلاق اموختن تقدیس کردن
edifies
U
اخلاق اموختن تقدیس کردن
edify
U
اخلاق اموختن تقدیس کردن
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
the churach built him up
U
کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
that is an offences to moralit
U
لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
he is always a little peculiar
U
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
smuts
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
smut
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
perfectionist
U
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionists
U
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
example is better than precept
U
نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
He is I'll - tempered ( bad - tempered ) , but is quite big - hearted .
U
بد اخلاق است ولی ضمنا" خیلی لوطی است ( دست ودل باز و با صدق وصفا )
overbearingness
U
تحکم رفتاریا اخلاق تحکم امیز
hexateuch
U
شش کتاب
books
U
کتاب
that book
U
ان کتاب
text
U
کتاب
bokk
U
کتاب
booked
U
کتاب
book
U
کتاب
i sold the book for rials 0
U
کتاب را
letter writer
U
کتاب
texts
U
کتاب
ecclesiastes
U
کتاب جامعه
ecclesiastes
U
کتاب واعظ
corrigenda
U
غلطهای کتاب
deuteronomy
U
کتاب تثنیه
encyclopaedia
U
کتاب حاوی
guide book
U
کتاب راهنما
here is my book
U
اینست کتاب من
here is my book
U
کتاب من اینها
enchiridion
U
کتاب کوچک
book plates
U
برچسب کتاب
f. of books
U
عاشق کتاب
formulary
U
کتاب نماز
fortunebook
U
کتاب فالگیری
class book
U
کتاب کلاسی
biblioklept
U
کتاب دزد
blue book
U
کتاب ابی
black book
U
کتاب سیاه
bibliophile
U
دوستدار کتاب
bibliophil
U
کتاب دوست
nautical
U
خلبان کتاب
bibliographer
U
کتاب شناس
bibliograph
U
کتاب شناس
bibiliography
U
کتاب شناسی
catalog
U
کتاب فهرست
boookbinder
U
کتاب ساز
bookplate
U
برچسب کتاب
booker
U
کتاب دار
book review
U
انتقاد از کتاب
book one
U
کتاب نخست
book og kings
U
کتاب پادشاهان
by the book
U
ازروی کتاب
your book
U
کتاب شما
red book
U
کتاب سرخ
purview of a book
U
ویعت کتاب
pseudograph
U
کتاب جعلی
pseudograph
U
کتاب دغلی
pseudograph
U
کتاب قلب
psalter
U
کتاب سرود
pressmark
U
شماره کتاب
policy book
U
کتاب روشها
book plate
U
برچسب کتاب
philobiblic
U
عاشق کتاب
dictionary
U
کتاب لغت
glossary
U
کتاب لغت
lexicon
[dictionary]
U
کتاب لغت
songbook
U
کتاب سرود
speller
U
کتاب املاء
casebook
U
کتاب موارد
casebook
U
کتاب زایه
wordbook
U
کتاب لغت
word book
U
کتاب لغت
white book
U
کتاب سفید
casebooks
U
کتاب موارد
vademecum
U
کتاب موردمراجعه
vademecum
U
کتاب درسی
casebooks
U
کتاب زایه
comic book
U
کتاب کاریکاتور
comic books
U
کتاب کاریکاتور
the holy
U
کتاب مقدس
storybook
U
کتاب داستان
that is my book
U
کتاب من است
that book
U
این کتاب
text book
U
کتاب درسی
philobiblic
U
کتاب دوست
word book
U
کتاب لغت
many books
U
چندین کتاب
list of lights
U
کتاب چراغها
leviticus
U
کتاب لاویان
letter book
U
کتاب رونوشت
margent
U
حاشیه کتاب
mass book
U
کتاب نماز
wordbook
U
کتاب لغت
pepole of the book
U
اهل کتاب
paper stainer
U
کتاب نویس
p. album
U
کتاب عکس
octateuch
U
هشت کتاب
missal
U
کتاب دعا
missal
U
کتاب نماز
miaasl
U
کتاب نماز
statute book
U
کتاب قانون
bookshelves
U
قفسه کتاب
guides
U
کتاب راهنما
guided
U
کتاب راهنما
ABC
U
کتاب الفبا
guide
U
کتاب راهنما
handbook
U
کتاب دستی
bookbinding
U
کتاب سازی
bookbinding
U
صحافی کتاب
cataloged
U
کتاب فهرست
cataloging
U
کتاب فهرست
catalogs
U
کتاب فهرست
prayer book
U
کتاب نماز
bookshelf
U
قفسه کتاب
statute book
U
کتاب نظامنامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com