Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
area search
U
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sector scan
U
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
area search
U
کاوش منطقه
sector of search
U
منطقه کاوش
survey
U
بررسی کاوش منطقه
surveyed
U
بررسی کاوش منطقه
surveys
U
بررسی کاوش منطقه
inserted grouping
U
میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
intermediate area
U
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
pibal
U
تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
visual observation
U
دیدبانی بصری
optical
U
مربوط به دیدبانی بصری
dig
U
کاوش
probes
U
کاوش
perquisition
U
کاوش
analysis
U
کاوش
exploration
U
کاوش
digs
U
کاوش
penetration
U
کاوش
probe
U
کاوش
probed
U
کاوش
search
U
کاوش
probing
U
کاوش
surveillance
U
کاوش
searches
U
کاوش
excavation
U
کاوش
searchingly
U
کاوش
searched
U
کاوش
exploration
U
کاوش اکتشاف
unsought
U
کاوش نشده
prober
U
کاوش کننده
prog
U
کاوش کردن
delve
U
کاوش کردن
delved
U
کاوش کردن
linear probing
U
کاوش خطی
antisubmarine search
U
کاوش ضد زیردریایی
to search after
U
کاوش کردن
research
U
کاوش پژوهیدن
researched
U
کاوش پژوهیدن
analysis
U
تحلیل کاوش
researches
U
کاوش پژوهیدن
pried
U
کاوش کردن
researching
U
کاوش پژوهیدن
pry
U
کاوش کردن
prying
U
کاوش کننده
pries
U
کاوش کردن
random number seed
U
کاوش تصادفی
delves
U
کاوش کردن
delving
U
کاوش کردن
probe
U
کاوش کردن
probed
U
کاوش کردن
electrical prospecting
U
کاوش الکتریکی
scans
U
کاوش کردن
scanned
U
کاوش کردن
scan
U
کاوش کردن
to rummage
U
کاوش کردن
unsearchable
U
کاوش ناپذیر
inexplorable
U
کاوش ناپذیر
probes
U
کاوش کردن
exploratory drive
U
سائق کاوش
to browse through
U
کاوش کردن
surveillance
U
کاوش کردن
geophysical prospecting
U
کاوش ژئوفیزیکی
searched
U
کاوش کردن زمین
ferrets
U
کنجکاوی کردن کاوش
ferret
U
کنجکاوی کردن کاوش
searches
U
کاوش کردن زمین
scavenge
U
در اشغال کاوش کردن
scavenged
U
در اشغال کاوش کردن
rummaging
U
کاوش بازرس کشتی
rummages
U
کاوش بازرس کشتی
rummaged
U
کاوش بازرس کشتی
scavenges
U
در اشغال کاوش کردن
rummage
U
کاوش بازرس کشتی
ransacking
U
زیاد کاوش کردن
ransacks
U
زیاد کاوش کردن
searchingly
U
کاوش کردن زمین
ransacked
U
زیاد کاوش کردن
search
U
کاوش کردن زمین
ransack
U
زیاد کاوش کردن
scavenge
U
در آشغال کاوش کردن
manage grab
U
در آشغال کاوش کردن
forages
U
پی علف گشتن کاوش کردن
foraging
U
پی علف گشتن کاوش کردن
forage
U
پی علف گشتن کاوش کردن
foraged
U
پی علف گشتن کاوش کردن
pibal
U
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
nose around
[about]
<idiom>
چیزی را سری نگه داشتن کاوش کردن
intercepting search
U
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
infrared resolution
U
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
redeploy
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeployed
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploys
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying
U
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
observing sector
U
منطقه دیدبانی
surveillance
U
دیدبانی و مراقبت از منطقه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
carpet bombing
U
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
exploring
U
اکتشاف کردن کاوش کردن
digs
U
کاوش کردن فرو کردن
explore
U
اکتشاف کردن کاوش کردن
explored
U
اکتشاف کردن کاوش کردن
dig
U
کاوش کردن فرو کردن
explores
U
اکتشاف کردن کاوش کردن
visual interceptor
U
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spots
U
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spot
U
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
screen
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings
U
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
scanned
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scans
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
regional forces
U
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
flank observation
U
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
night vision
U
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
zonary
U
منطقهای
zonal
U
منطقهای
territorial
U
منطقهای
zonular
U
منطقهای
regional
U
منطقهای
regionally
U
منطقهای
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
zone
U
دفاع منطقهای
regional network
U
شبکه منطقهای
regional projects
U
طرحهای منطقهای
regional trade
U
تجارت منطقهای
area study
U
بررسی منطقهای
area fire
U
اتش منطقهای
area target
U
هدف منطقهای
area evacuation
U
تخلیه منطقهای
area monitoring
U
مراقبت منطقهای
territorial
U
محلی منطقهای
area interdiction
U
ممانعت منطقهای
area evacuation
U
اخراجات منطقهای
area bombing
U
بمباران منطقهای
area defense
U
پدافند منطقهای
area target
U
اماج منطقهای
regional gap
U
شکاف منطقهای
regional economy
U
اقتصاد منطقهای
carpet bombing
U
بمباران منطقهای
circuit court
U
دادگاه منطقهای
zone defence
U
دفاع منطقهای
zone purification
U
تصفیه منطقهای
area signal center
U
مرکزمخابرات منطقهای
zone refining
U
پالایش منطقهای
area confinement facility
U
بازداشتگاه منطقهای
regional development
U
توسعه منطقهای
regional center
U
مرکز منطقهای
zones
U
دفاع منطقهای
optical
U
بصری
optic
U
بصری
visual
U
بصری
visually
U
بصری
visuals
U
بصری
ocular
U
بصری
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
regional planning
U
برنامه ریزی منطقهای
zonal tournament
U
تورنمنت منطقهای شطرنج
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
demolition belt
U
کمربند تخریب منطقهای
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
area sampling
U
نمونه گیری منطقهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com