English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
brown out U کاهش جریان برق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
critical raynold's number U عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
tax friction U کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning U کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression U روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
decreased U کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease U کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreases U کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased U کاهش دادن کاهش
decrease U کاهش دادن کاهش
decreases U کاهش دادن کاهش
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
acid reduction U کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
subrtraction U کاهش
subtraction U کاهش
scale down U کاهش
declining U کاهش
reductions U کاهش
shrinkage U کاهش
slowdown U کاهش
abatement U کاهش
slowdowns U کاهش
reduce/enlarge U کاهش
subraction U کاهش
rebates U کاهش
falling off U کاهش
slow down U کاهش
falling-off U کاهش
reduction U کاهش
imminution U کاهش
wastage U کاهش
rebate U کاهش
dampest U کاهش
downturn U کاهش
attenuation U کاهش
downturns U کاهش
decline U کاهش
spoils U کاهش
spoiling U کاهش
spoiled U کاهش
decrease U کاهش
decreases U کاهش
decrement U کاهش
decreased U کاهش
damp U کاهش
mitigation U کاهش
dampers U کاهش
spoil U کاهش
degression U کاهش
declines U کاهش
deduction U کاهش
acceptance U کاهش
acceptances U کاهش
relief U کاهش
devaluation U کاهش
declined U کاهش
depreciatory U کاهش
concession U کاهش
diminution U کاهش
logarithmic decrement U کاهش لگاریتمی
depopulation U کاهش نفوس
mark down U کاهش قیمت
abatable U کاهش پذیر
reduction U کاهش احیاء
minuend U کاهش یاب
mark down U کاهش قیمتها
mitigative U مایه کاهش
decreases U کاهش یافتن
slaked U کاهش فرونشستن
palliator U کاهش دهنده
slakes U کاهش فرونشستن
tax cuts U کاهش مالیات
devaluation U کاهش نرخ
taper off U کاهش یافتن
lapse rate U اهنگ کاهش
monetary contraction U کاهش پول
wage cuts U کاهش دستمزد
waney U کاهش یافته
extinction U کاهش نور
anaphrodisia U کاهش شهوت
decreased U کاهش یافتن
indiminishable U کاهش ناپذیر
tax deduction U کاهش مالیات
deduction U کاهش تفریق
clemmensen reduction U کاهش کلمنسنی
decrease U کاهش یافتن
slake U کاهش فرونشستن
easing U کاهش درد
intensity decrease U کاهش شدت
depreciation U کاهش بها
wany U کاهش یافته
reductional U تبدیل کاهش
reductionism U کاهش گری
lessen U کاهش دادن
reducing U کاهش یافتن
reduces U کاهش یافتن
disinflation U کاهش تورم
reduce U کاهش یافتن
dishoarding U کاهش اندوخته
fall in temperature U کاهش دما
drop in temperature U کاهش دما
drive reduction U کاهش سائق
disinvestment U کاهش سرمایه
disinflation U کاهش ورم
dishoarding U کاهش ذخیره
lessening U کاهش دادن
decrementation U کاهش پلهای
reduction factor U ضریب کاهش
reduction of armamentes U کاهش تسلیحات
reduction ratio U نسبت کاهش
detraction U کاهش کسرشان
detraction U کاهش توجه
decrement U میزان کاهش
decrease in value U کاهش ارزش
lessens U کاهش دادن
abatement [of pain] U کاهش درد
relief [from pain] U کاهش درد
lessened U کاهش دادن
alleviation U کاهش درد
easement U کاهش درد
palliation U کاهش درد
wanes U کاهش یافتن
palliation U کاهش دادن
speed reduction U کاهش سرعت
waning U کاهش یافتن
lapse time U زمان کاهش
rebate U تخفیف کاهش
rebates U تخفیف کاهش
reductions U کاهش احیاء
deceleration U کاهش سرعت
abatement U کاهش الودگی
shrinking U کاهش یافتن
prereduction U کاهش اولیه
waned U کاهش یافتن
wane U کاهش یافتن
shrink U کاهش یافتن
scale down U کاهش تدریجی
scale down U کاهش مقیاس
price reduction U کاهش قیمت
shrinks U کاهش یافتن
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
attrition U کاهش توان رزمی
reducible representation U نمایش کاهش پذیری
reduction U تحویل استحاله کاهش
oxidation reduction reaction U واکنش اکسایش- کاهش
depreciation U کاهش بها استهلاک
devaluation U کاهش ارزش پول
depletion U کاهش منابع طبیعی
redox system U سیستم اکسایش- کاهش
reduced mass U جرم کاهش یافته
reductions U تحویل استحاله کاهش
abated U بزورتصرف کردن کاهش
abates U بزورتصرف کردن کاهش
mitigatory U مایه کاهش یا ارامش
abating U بزورتصرف کردن کاهش
oxidation reduction potential U پتانسیل اکسایش- کاهش
redox potential U پتانسیل اکسایش- کاهش
redox reaction U واکنش اکسایش- کاهش
abate U بزورتصرف کردن کاهش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com