English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
milvan U کانتینر حمل بار دریایی نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boot camp U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
privateering U شرکت کشتیهای غیر نظامی درجنگ دریایی piracy
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
container/pallet loader U کانتینر
containers U کانتینر
container U کانتینر
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
fcl U فرفیت پر کانتینر
full container load U فرفیت پر کانتینر
bulk supply U اماد با کانتینر
portfolios U کانتینر مسطح
portfolio U کانتینر مسطح
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
containerization U حمل کالا با کانتینر
freight container U کانتینر حمل بار
less than container load U کمتر از فرفیت کانتینر
less than container load U زیر فرفیت کانتینر
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
lcl U load container than less زیر فرفیت کانتینر
milvan chassis U شاسی نصب کانتینر حمل باردریایی
containerisation U بصورت کانتینر دراوردن درکانتینر گذاشتن
freight lighter U قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
mil U نظامی
warlike U نظامی
military U نظامی
martin U نظامی
soldier U نظامی
service U نظامی
serviced U نظامی
martial U نظامی
fort U دژ نظامی
soldiers U نظامی
army staff U ستاد نظامی
army attache U وابسته نظامی
saluting U احترام نظامی
salutes U احترام نظامی
saluted U احترام نظامی
militarist U نظامی گرا
salute U احترام نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
militarists U نظامی گرا
articles of war U قانون نظامی
attache U وابسته نظامی
defensive architecture U معماری نظامی
camp U اردوگاه نظامی
martial law U حکومت نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
to attain a great age U به سن بالارسیدن [نظامی ]
camped U اردوگاه نظامی
camps U اردوگاه نظامی
stronghold U قلعه نظامی
standing orders U امریه نظامی
councils of war U شورای نظامی
council of war U شورای نظامی
paramilitary U شبه نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
militarily U از لحاظ نظامی
militias U نیروی نظامی
militia U نیروی نظامی
soldiers U فرد نظامی
soldiers U نظامی شدن
soldier U نظامی شدن
standing order U امریه نظامی
military service U خدمت نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
ceremony U مراسم نظامی
civil U غیر نظامی
drilling U تمرین نظامی
civilian U غیر نظامی
civilians U غیر نظامی
soldier U فرد نظامی
strongholds U قلعه نظامی
military body U هیئت نظامی
military funds U اعتبار نظامی
military funds U بودجه نظامی
military government U دولت نظامی
military government U حکومت نظامی
military governor U فرمانداری نظامی
military governor U حاکم نظامی
military grid U شبکه نظامی
military expenditure U مخارج نظامی
military doctorine U مقررات نظامی
prisidio U قلعه نظامی
military comission U هیئت نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
military convention U اتحاد نظامی
military court U دادگاه نظامی
military courtesy U احترامات نظامی
military crest U خط الراس نظامی
military doctorine U دکترین نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
military intervention U مداخله نظامی
military justice U دادسرای نظامی
military spending U مخارج نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
military training U اموزش نظامی
military training U تعلیم نظامی
the sabre U حکومت نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
military specifications U خصوصیات نظامی
military justice U دادرسی نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
military platform U سکوی نظامی
military posture U ارایش نظامی
military posture U وضعیت نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
military resources U منابع نظامی
military services U قسمتهای نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
court martiall U شورای نظامی
court material U دادگاه نظامی
martial spirit U روح نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
dressing parade U مشق نظامی
the sabre U نیروی نظامی
court martial U دادگاه نظامی
by military force U با نیروی نظامی
campound U کمپ نظامی
word of command U فرمان نظامی
tunc U پیراهن نظامی
truck vehicle U خودرو نظامی
military courtesy U شئونات نظامی
council ofwar U شورای نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
field colors U پرچم نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com