Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trade channel
U
کانال توزیع کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distributor duct
U
کانال توزیع کننده
distribution cost
U
هزینه توزیع کالا
marketing area
U
منطقه توزیع کالا
distribution system
U
شبکه توزیع کالا
mark up
U
سود توزیع کننده کالا
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
channelled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
channel
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeling
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queue
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
bed levels
U
نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
bra
U
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bras
U
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
distribution
U
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distributions
U
پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
channels
U
کانال
tunnels
U
کانال
tunnelled
U
کانال
tunneling
U
کانال
tunneled
U
کانال
tunnel
U
کانال
channel
U
کانال
ship canal
U
کانال
duct
U
کانال
channelled
U
کانال
channeled
U
کانال
channeling
U
کانال
conduits
U
کانال
canal
U
کانال
canaliculus
U
کانال
sliding channel
U
کانال
grooves
U
کانال
groove
U
کانال
route
U
کانال
cut
U
کانال
cuts
U
کانال
routes
U
کانال
conduit
U
کانال
canal bridge
U
پل کانال
canals
U
کانال
marketing
U
توزیع
dispensation
U
توزیع
repartition
U
توزیع
distribution
U
توزیع
distributions
U
توزیع
dispensations
U
توزیع
issue
U
توزیع
dissemination
U
توزیع
allotments
U
توزیع
t distribution
U
توزیع تی
issued
U
توزیع
allotment
U
توزیع
issues
U
توزیع
channeled
U
کانال مجرا
monochrome channel
U
کانال تکرنگ
multichannel
U
با بیشتر از یک کانال
offtake canal
U
کانال گیرنده
open canal
U
کانال روباز
gullet
U
مجرا کانال
mid channel
U
مرکز کانال
quarternary canal
U
کانال درجه 4
channeled
U
کانال تلویزیون
channeled
U
کانال ساختن
luminance channel
U
کانال روشنایی
ascension pipe
U
کانال سرازیری
berm
U
هره کانال
channel
U
کانال مجرا
canalization
U
کانال سازی
channel access
U
دستیابی کانال
channel capacity
U
فرفیت کانال
channel command
U
فرمان کانال
gullets
U
مجرا کانال
channel interceptor
U
کانال چندراهه
channel switch
U
کلید کانال
main canal
U
کانال اصلی
mid channel
U
وسط کانال
channel
U
کانال تلویزیون
output channel
U
کانال خروجی
channelled
U
کانال مجرا
channelled
U
کانال تلویزیون
channelled
U
کانال ساختن
channeling
U
کانال ساختن
channeling
U
کانال تلویزیون
feeder canal
U
کانال تغذیه
channeling
U
کانال مجرا
duplex channel
U
کانال دو طرفه
channel capacity
U
گنجایش کانال
diversion cannel
U
کانال انحرافی
digital channel
U
کانال رقمی
aqueducts
U
کانال یا مجرای اب
data channel
U
کانال داده
main line
U
کانال اصلی
channels
U
کانال مجرا
channels
U
کانال تلویزیون
channels
U
کانال ساختن
channel type
U
کانال تایپ
communication channel
U
کانال ارتباطی
instruction pipeline
U
کانال اطلاعات
headwater channel
U
کانال اباره
headrace
U
کانال اباره
grade of channel
U
درجه کانال
irrigation channel
U
کانال ابیاری
communications channel
U
کانال مخابراتی
main lines
U
کانال اصلی
aqueduct
U
کانال یا مجرای اب
channel
U
کانال ساختن
conduit
U
کانال لوله
scanner channel
U
کانال پیمایشگر
conduits
U
کانال لوله
cross-Channel
U
برقراریارتباطومسافرت از کانال
canals
U
کانال ترعه
telephone conduit
U
کانال تلفن
canal
U
کانال ترعه
telephone channel
U
کانال تلفن
trunking
U
کانال تهویه
y channel
U
کانال ایگرگ
exponential distribution
U
توزیع نمایی
fire distribution
U
توزیع اتش
fixed system
U
توزیع ثابت اب
frequency distribution
U
توزیع فراوانی
energy distribution
U
توزیع انرژی
equalizing basin
U
حوضچه توزیع اب
distributivity
U
توزیع پذیری
distributively
U
بشکل توزیع
distribution free
U
نابسته به توزیع
distribution function
U
تابع توزیع
distribution law
U
قانون توزیع
income distribution
U
توزیع درامد
distribution of wealth
U
توزیع ثروت
wealth distribution
U
توزیع ثروت
distribution panel
U
تابلوی توزیع
distribution ratio
U
نسبت توزیع
distribution system
U
شبکه توزیع
distribution system
U
سیستم توزیع
distribution time
U
زمان توزیع
frequency distribution
U
توزیع بسامد
distribution of income
U
توزیع درامد
hypergeometric distribution
U
توزیع فراهندسی
indistributable
U
غیرقابل توزیع
distributing
U
توزیع کردن
issue commissary
U
مسئول توزیع
land distribution
U
توزیع اراضی
load distribution
U
توزیع بار
allotments
U
تخصیص توزیع
allotment
U
تخصیص توزیع
distributes
U
توزیع کردن
dispensed
U
توزیع کردن
functional distribution
U
توزیع اساسی
dealt
U
توزیع کردن
dispensing
U
توزیع کردن
dispenses
U
توزیع کردن
dispense
U
توزیع کردن
distribute
U
توزیع کردن
gauaaian distribution
U
توزیع گوسی
gaussian distribution
U
توزیع نرمال
distribution factors
U
ضرایب توزیع
basic of issue
U
مبنای توزیع
distributors
U
توزیع کننده
distributor
U
توزیع کننده
distributed
U
توزیع شده
bose distribution
U
توزیع بوز
boltzmann distribution
U
توزیع بولتزمن
generalized function
U
توزیع
[ریاضی]
Distribution
U
توزیع
[ریاضی]
arrengement of the reonforcement
U
توزیع اماتور
angular distribution
U
توزیع زاویهای
bernoulli distribution
U
توزیع برنولی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com