English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
import U کالای وارده
imported U کالای وارده
importing U کالای وارده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
certificate of damage U تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
Other Matches
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
incoming U وارده
actual total loss U کل زیان وارده
keyed in <past-p.> وارده از طریق کلید
average particular U خسارت وارده بر کشتی
constructive total loss U تخمین خسارت کل وارده
accident damage to property U خسارت اتفاقی وارده بردارایی
lifo U اولین صادره ازاخرین وارده
fractional damage U خسارت وارده به قسمتی از وسیله
lifo last in first out U اولین صادره از اخرین وارده
injuries to head or face U جراحات وارده به سرو صورت
filo U اخرین صادره از اولین وارده
input U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
inputted U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
zction for dammages U اقدام برای دریافت خسارت وارده
photon U واحد شدت نور وارده بشبکیه چشم
contribution U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contributions U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
hook's law U تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
unidirectional composite U ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
Lilo U اخرین صادره از اخرین وارده
fifo U اولین صادره از اولین وارده
Lilos U اخرین صادره از اخرین وارده
normal good U کالای معمولی
labeled cargo U کالای ویژه
naval stores U کالای دریایی
consignment U کالای امانی
consumer goods U کالای مصرفی
in wards U کالای رسیده
consignments U کالای امانی
knit goods U کالای کش بافت
stapled U کالای عمده
inferior good U کالای پست
luxury good U کالای لوکس
stapling U کالای عمده
shoddy U کالای تقلبی
commodity U کالای مصرفی
commodities U کالای مصرفی
staple U کالای عمده
business goods U کالای تولیدی
class i property U کالای طبقه 1
class ii property U کالای طبقه 2
final goods U کالای نهائی
consigned inventory U کالای امانی
fakement U کالای قلب
consumer brand U کالای پر مصرف
consumer's goods U کالای مصرفی
end item U کالای ضروری
economic good U کالای اقتصادی
free good U کالای رایگان
frustrated cargo U کالای سرگردان
flotsam U کالای اب اورده
dead stock U کالای بنجل
goods afloat U کالای در راه
bonded good U کالای گمرکی
giffen good U کالای گیفن
general cargo U کالای معمولی
frustrated cargo U کالای متروکه
easy commodity U کالای نا مرغوب
Contraband goods. U کالای قا چاق
rip-offs U کالای قلابی
rip-off U کالای قلابی
limited editions U کالای محدود
limited edition U کالای محدود
goods in pledge U کالای گروی
wage good U کالای مزدی
import U کالای رسیده
imported U کالای رسیده
shipment [American] U کالای ارسالی
consignment U کالای ارسالی
jetsam U کالای اب اورد
merchandise U کالای تجارتی
delivery U کالای ارسالی
importing U کالای رسیده
the goods in question U کالای موردبحث
contraband U کالای غیرمجاز
contraband U کالای قاچاق
scaron U کالای کمیاب
stolen goods U کالای مسروقه
purpose made U کالای سفارشی
smuggled goods U کالای قاچاق
normal good U کالای عادی
smuggled merchandise U کالای قاچاق
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
finished product U کالای اماده فروش
delivery U کالای ارسال شده
importable U کالای قابل واردکردن
the free list U صورت کالای بی گمرک
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
velveting U کالای مخملی مخمل
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
swag U کالای دزدیده شده
inwards U واردات کالای رسیده
stock in trade U موجودی کالای مغازه
staple goods U کالای بسیار ضروری
pilefered shipment U کالای حراج شده
shipment [American] U کالای ارسال شده
consignment U کالای ارسال شده
dead stock U کالای بدون خریدان
consignee U گیرنده کالای ارسالی
ban item U کالای ممنوع الورود
scrap-heap U انبار کالای قراضه
commodity market U بازار کالای مصرفی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
shipment U کالای در حال حمل
consignment U محموله کالای ارسالی
consignment U کالای امانت فروش
consignments U محموله کالای ارسالی
consignments U کالای امانت فروش
shipments U کالای در حال حمل
perishable U کالای فاسد شونده
perishable U کالای فاسد شدنی
scrap heap U انبار کالای قراضه
perishable U کالای سریع الفساد
standards U کالای جانشین رزمی
standard U کالای جانشین رزمی
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
shipments U کالای حمل شده باکشتی
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
exporting U بیرون بردن کالای صادره
export U بیرون بردن کالای صادره
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
exported U بیرون بردن کالای صادره
shipment U کالای حمل شده باکشتی
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
common goods U کالای مورد نیاز عموم
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launching U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launches U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com