English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
easy commodity U کالای نا مرغوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
desirable U مرغوب
high-class U مرغوب
inferior U نا مرغوب
high grade U مرغوب
inferiors U نا مرغوب
of good quality U مرغوب
blue chip U سهام مرغوب
blue-chip U سهام مرغوب
high-quality wool U پشم مرغوب و اعلاء
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
Milco U میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
stapled U کالای عمده
luxury good U کالای لوکس
naval stores U کالای دریایی
knit goods U کالای کش بافت
staple U کالای عمده
labeled cargo U کالای ویژه
normal good U کالای معمولی
consignments U کالای امانی
smuggled merchandise U کالای قاچاق
smuggled goods U کالای قاچاق
scaron U کالای کمیاب
purpose made U کالای سفارشی
consignment U کالای امانی
normal good U کالای عادی
commodities U کالای مصرفی
commodity U کالای مصرفی
shoddy U کالای تقلبی
bonded good U کالای گمرکی
stapling U کالای عمده
inferior good U کالای پست
free good U کالای رایگان
final goods U کالای نهائی
class i property U کالای طبقه 1
class ii property U کالای طبقه 2
fakement U کالای قلب
end item U کالای ضروری
economic good U کالای اقتصادی
consigned inventory U کالای امانی
consumer brand U کالای پر مصرف
consumer's goods U کالای مصرفی
frustrated cargo U کالای سرگردان
business goods U کالای تولیدی
in wards U کالای رسیده
goods in pledge U کالای گروی
consumer goods U کالای مصرفی
flotsam U کالای اب اورده
goods afloat U کالای در راه
giffen good U کالای گیفن
general cargo U کالای معمولی
frustrated cargo U کالای متروکه
dead stock U کالای بنجل
shipment [American] U کالای ارسالی
rip-offs U کالای قلابی
Contraband goods. U کالای قا چاق
rip-off U کالای قلابی
limited editions U کالای محدود
limited edition U کالای محدود
wage good U کالای مزدی
import U کالای رسیده
consignment U کالای ارسالی
delivery U کالای ارسالی
jetsam U کالای اب اورد
merchandise U کالای تجارتی
import U کالای وارده
the goods in question U کالای موردبحث
stolen goods U کالای مسروقه
importing U کالای وارده
importing U کالای رسیده
contraband U کالای قاچاق
contraband U کالای غیرمجاز
imported U کالای وارده
imported U کالای رسیده
finished product U کالای اماده فروش
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
swag U کالای دزدیده شده
the free list U صورت کالای بی گمرک
scrap-heap U انبار کالای قراضه
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
delivery U کالای ارسال شده
consignment U کالای ارسال شده
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
inwards U واردات کالای رسیده
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
importable U کالای قابل واردکردن
staple goods U کالای بسیار ضروری
stock in trade U موجودی کالای مغازه
velveting U کالای مخملی مخمل
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
pilefered shipment U کالای حراج شده
shipment [American] U کالای ارسال شده
dead stock U کالای بدون خریدان
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
commodity market U بازار کالای مصرفی
perishable U کالای فاسد شونده
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
perishable U کالای فاسد شدنی
perishable U کالای سریع الفساد
scrap heap U انبار کالای قراضه
ban item U کالای ممنوع الورود
standard U کالای جانشین رزمی
shipment U کالای در حال حمل
consignment U محموله کالای ارسالی
standards U کالای جانشین رزمی
consignments U محموله کالای ارسالی
consignments U کالای امانت فروش
consignment U کالای امانت فروش
consignee U گیرنده کالای ارسالی
shipments U کالای در حال حمل
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
shipments U کالای حمل شده باکشتی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
shipment U کالای حمل شده باکشتی
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
common goods U کالای مورد نیاز عموم
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
export U بیرون بردن کالای صادره
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
exporting U بیرون بردن کالای صادره
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
exported U بیرون بردن کالای صادره
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
launching U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launches U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
break up value U قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
panopticon U نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
jumble shop U دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
buyer's over U حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com