English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free good U کالای رایگان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
freeware U نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
freecost U رایگان
he received a fire treatment U رایگان
gratis U رایگان
free of charge U رایگان
gratuitous U رایگان
free shipping <adj.> U ارسال رایگان
treats U خوراک رایگان
treated U خوراک رایگان
treat U خوراک رایگان
free of forwarding costs <adj.> U ارسال رایگان
postage-free <adj.> U ارسال رایگان
free shipping <adj.> U حمل رایگان
free of shipping costs <adj.> U حمل رایگان
free of forwarding costs <adj.> U حمل رایگان
in memory of <idiom> U به صورت رایگان
postage-free <adj.> U حمل رایگان
gratuitousness U رایگان بودن
freed U رایگان سخاوتمندانه
delivery free U تحویل رایگان
free of shipping costs <adj.> U ارسال رایگان
free U رایگان سخاوتمندانه
frees U رایگان سخاوتمندانه
freeing U رایگان سخاوتمندانه
freely U بطور ازاد یا رایگان
dispensaries U محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
dispensary U محلی که به تهی دستان داروی رایگان داده میشود
for peanuts [and for chicken feed] <idiom> U چندرغاز [رایگان] [مفت] [مزد خیلی کم برای انجام کاری]
for next to nothing <idiom> U چندرغاز [رایگان] [مفت] [مزد خیلی کم برای انجام کاری]
staple U کالای عمده
smuggled goods U کالای قاچاق
stolen goods U کالای مسروقه
final goods U کالای نهائی
stapled U کالای عمده
smuggled merchandise U کالای قاچاق
inferior good U کالای پست
purpose made U کالای سفارشی
flotsam U کالای اب اورده
consumer goods U کالای مصرفی
scaron U کالای کمیاب
fakement U کالای قلب
bonded good U کالای گمرکی
business goods U کالای تولیدی
frustrated cargo U کالای متروکه
general cargo U کالای معمولی
consigned inventory U کالای امانی
giffen good U کالای گیفن
consumer brand U کالای پر مصرف
consumer's goods U کالای مصرفی
in wards U کالای رسیده
dead stock U کالای بنجل
goods afloat U کالای در راه
frustrated cargo U کالای سرگردان
easy commodity U کالای نا مرغوب
economic good U کالای اقتصادی
end item U کالای ضروری
class i property U کالای طبقه 1
normal good U کالای عادی
normal good U کالای معمولی
naval stores U کالای دریایی
luxury good U کالای لوکس
class ii property U کالای طبقه 2
labeled cargo U کالای ویژه
knit goods U کالای کش بافت
goods in pledge U کالای گروی
the goods in question U کالای موردبحث
merchandise U کالای تجارتی
imported U کالای وارده
importing U کالای رسیده
importing U کالای وارده
contraband U کالای قاچاق
jetsam U کالای اب اورد
import U کالای وارده
import U کالای رسیده
delivery U کالای ارسالی
consignment U کالای ارسالی
shipment [American] U کالای ارسالی
contraband U کالای غیرمجاز
Contraband goods. U کالای قا چاق
rip-offs U کالای قلابی
consignments U کالای امانی
imported U کالای رسیده
commodity U کالای مصرفی
shoddy U کالای تقلبی
wage good U کالای مزدی
commodities U کالای مصرفی
rip-off U کالای قلابی
limited editions U کالای محدود
limited edition U کالای محدود
consignment U کالای امانی
stapling U کالای عمده
consignment U کالای ارسال شده
delivery U کالای ارسال شده
finished product U کالای اماده فروش
shipment [American] U کالای ارسال شده
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
stock in trade U موجودی کالای مغازه
staple goods U کالای بسیار ضروری
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
velveting U کالای مخملی مخمل
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
pilefered shipment U کالای حراج شده
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
the free list U صورت کالای بی گمرک
inwards U واردات کالای رسیده
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
importable U کالای قابل واردکردن
swag U کالای دزدیده شده
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
standard U کالای جانشین رزمی
dead stock U کالای بدون خریدان
standards U کالای جانشین رزمی
scrap heap U انبار کالای قراضه
scrap-heap U انبار کالای قراضه
commodity market U بازار کالای مصرفی
consignee U گیرنده کالای ارسالی
consignments U کالای امانت فروش
shipments U کالای در حال حمل
consignment U محموله کالای ارسالی
consignment U کالای امانت فروش
consignments U محموله کالای ارسالی
shipment U کالای در حال حمل
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
perishable U کالای سریع الفساد
perishable U کالای فاسد شونده
ban item U کالای ممنوع الورود
perishable U کالای فاسد شدنی
common goods U کالای مورد نیاز عموم
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
exporting U بیرون بردن کالای صادره
exported U بیرون بردن کالای صادره
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
shipments U کالای حمل شده باکشتی
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
shipment U کالای حمل شده باکشتی
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
export U بیرون بردن کالای صادره
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
gold export point U قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
end item U وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
wreck U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks U کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
launch U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched U جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com