English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
economic good U کالای اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
Other Matches
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
labeled cargo U کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
stolen goods U کالای مسروقه
consignments U کالای امانی
consignment U کالای امانی
contraband U کالای غیرمجاز
contraband U کالای قاچاق
the goods in question U کالای موردبحث
commodity U کالای مصرفی
commodities U کالای مصرفی
goods in pledge U کالای گروی
Contraband goods. U کالای قا چاق
rip-offs U کالای قلابی
rip-off U کالای قلابی
limited editions U کالای محدود
merchandise U کالای تجارتی
limited edition U کالای محدود
shoddy U کالای تقلبی
scaron U کالای کمیاب
wage good U کالای مزدی
goods afloat U کالای در راه
smuggled merchandise U کالای قاچاق
import U کالای وارده
imported U کالای رسیده
imported U کالای وارده
importing U کالای رسیده
importing U کالای وارده
import U کالای رسیده
normal good U کالای معمولی
smuggled goods U کالای قاچاق
normal good U کالای عادی
naval stores U کالای دریایی
in wards U کالای رسیده
inferior good U کالای پست
knit goods U کالای کش بافت
labeled cargo U کالای ویژه
purpose made U کالای سفارشی
luxury good U کالای لوکس
consigned inventory U کالای امانی
business goods U کالای تولیدی
delivery U کالای ارسالی
consignment U کالای ارسالی
shipment [American] U کالای ارسالی
bonded good U کالای گمرکی
consumer brand U کالای پر مصرف
consumer's goods U کالای مصرفی
class ii property U کالای طبقه 2
easy commodity U کالای نا مرغوب
dead stock U کالای بنجل
class i property U کالای طبقه 1
end item U کالای ضروری
fakement U کالای قلب
jetsam U کالای اب اورد
final goods U کالای نهائی
consumer goods U کالای مصرفی
flotsam U کالای اب اورده
free good U کالای رایگان
frustrated cargo U کالای سرگردان
stapling U کالای عمده
giffen good U کالای گیفن
stapled U کالای عمده
staple U کالای عمده
general cargo U کالای معمولی
frustrated cargo U کالای متروکه
dead stock U کالای بدون خریدان
finished product U کالای اماده فروش
perishable U کالای فاسد شونده
consignee U گیرنده کالای ارسالی
perishable U کالای فاسد شدنی
ban item U کالای ممنوع الورود
scrap-heap U انبار کالای قراضه
shipments U کالای در حال حمل
importable U کالای قابل واردکردن
consignment U محموله کالای ارسالی
inbound cargo U کالای تخلیه نشده
consignment U کالای امانت فروش
inwards U واردات کالای رسیده
perishable U کالای سریع الفساد
shipment U کالای در حال حمل
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
commodity market U بازار کالای مصرفی
consignments U کالای امانت فروش
scrap heap U انبار کالای قراضه
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
the free list U صورت کالای بی گمرک
to make a market of U با کالای دیگرمعاوضه کردن
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
delivery U کالای ارسال شده
velveting U کالای مخملی مخمل
consignment U کالای ارسال شده
consignments U محموله کالای ارسالی
shipment [American] U کالای ارسال شده
staple goods U کالای بسیار ضروری
stock in trade U موجودی کالای مغازه
wreckage U کالای بازیافتی از کشتی و.....
swag U کالای دزدیده شده
r. ofanyone's chattles U پس دادن کالای کسی
standards U کالای جانشین رزمی
standard U کالای جانشین رزمی
pilefered shipment U کالای حراج شده
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
secondary item U کالای تدارکاتی فرعی
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
jettisons U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned U بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning U بدریا ریزی کالای کشتی
jettison U بدریا ریزی کالای کشتی
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
ship ton U وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
ocean manifest U بارنامه حمل کالای دریایی
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
shipment U کالای حمل شده باکشتی
exporting U بیرون بردن کالای صادره
exported U بیرون بردن کالای صادره
export U بیرون بردن کالای صادره
wares U کالای فروشی پرهیز کردن از
ware U کالای فروشی پرهیز کردن از
merchandies U معامله کردن کالای تجارتی
shipments U کالای حمل شده باکشتی
common goods U کالای مورد نیاز عموم
exclusion principle U درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
fixed supply U ذخیره معین کالای فاسد شدنی
wreckage piece U تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
bulk carrier U کشتی که کالای فله حمل مینماید
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
sea borne goods U کالای حمل شده بوسیله دریا
joint product offer U فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
bulk carriers U کشتی که کالای فله حمل مینماید
inbound cargo U کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
economical U اقتصادی
economic U اقتصادی
economies U اقتصادی
economy U اقتصادی
socio economic U اقتصادی
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
staple U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
tie in sales U فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
stapled U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
bulk carrier U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
bulk carriers U وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
stapling U کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
cost of sales U قیمت تمام شده کالای فروش رفته
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
general stores U فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
economic problems U مشکلات اقتصادی
economic profit U سود اقتصادی
economic potential U نیروی اقتصادی
economic indicator U علائم اقتصادی
economic progress U پیشرفت اقتصادی
economic problems U مسائل اقتصادی
economic principles U اصول اقتصادی
economic power U قدرت اقتصادی
economic pressure U فشار اقتصادی
economic history U تاریخ اقتصادی
economic progress U ترقی اقتصادی
economic potential U قدرت اقتصادی
economic policy U سیاست اقتصادی
economic man U انسان اقتصادی
economic life U عمر اقتصادی
economic law U قانون اقتصادی
economic justification U توجیه اقتصادی
economic interest U منافع اقتصادی
economic integration U همبستگی اقتصادی
economic integration U یکپارچگی اقتصادی
economic institutions U نهادهای اقتصادی
economic independence U استقلال اقتصادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com