Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shipment
[American]
U
کالای ارسالی
consignment
U
کالای ارسالی
delivery
U
کالای ارسالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shipment
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
consignment
U
محموله کالای ارسالی
consignments
U
محموله کالای ارسالی
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
ship ton
U
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
Other Matches
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
free good
U
کالای رایگان
end item
U
کالای ضروری
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
import
U
کالای رسیده
jetsam
U
کالای اب اورد
dead stock
U
کالای بنجل
final goods
U
کالای نهائی
fakement
U
کالای قلب
economic good
U
کالای اقتصادی
frustrated cargo
U
کالای متروکه
normal good
U
کالای معمولی
naval stores
U
کالای دریایی
luxury good
U
کالای لوکس
labeled cargo
U
کالای ویژه
knit goods
U
کالای کش بافت
inferior good
U
کالای پست
in wards
U
کالای رسیده
goods afloat
U
کالای در راه
goods in pledge
U
کالای گروی
giffen good
U
کالای گیفن
general cargo
U
کالای معمولی
normal good
U
کالای عادی
consumer's goods
U
کالای مصرفی
consumer brand
U
کالای پر مصرف
commodities
U
کالای مصرفی
consignments
U
کالای امانی
import
U
کالای وارده
consignment
U
کالای امانی
contraband
U
کالای غیرمجاز
contraband
U
کالای قاچاق
importing
U
کالای وارده
importing
U
کالای رسیده
imported
U
کالای وارده
imported
U
کالای رسیده
commodity
U
کالای مصرفی
shoddy
U
کالای تقلبی
staple
U
کالای عمده
consigned inventory
U
کالای امانی
class ii property
U
کالای طبقه 2
class i property
U
کالای طبقه 1
business goods
U
کالای تولیدی
bonded good
U
کالای گمرکی
flotsam
U
کالای اب اورده
consumer goods
U
کالای مصرفی
merchandise
U
کالای تجارتی
stapling
U
کالای عمده
stapled
U
کالای عمده
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
limited editions
U
کالای محدود
limited edition
U
کالای محدود
scaron
U
کالای کمیاب
the goods in question
U
کالای موردبحث
stolen goods
U
کالای مسروقه
wage good
U
کالای مزدی
rip-off
U
کالای قلابی
rip-offs
U
کالای قلابی
purpose made
U
کالای سفارشی
smuggled goods
U
کالای قاچاق
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
remittance
U
وجه ارسالی
remittances
U
وجه ارسالی
ban item
U
کالای ممنوع الورود
shipments
U
کالای در حال حمل
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
dead stock
U
کالای بدون خریدان
to make a market of
U
با کالای دیگرمعاوضه کردن
shipment
U
کالای در حال حمل
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
shipment
[American]
U
کالای ارسال شده
perishable
U
کالای فاسد شونده
perishable
U
کالای فاسد شدنی
perishable
U
کالای سریع الفساد
consignment
U
کالای ارسال شده
consignments
U
کالای امانت فروش
delivery
U
کالای ارسال شده
we ran out of these goods
U
این کالای ما تمام شد
consignment
U
کالای امانت فروش
we d. in silks
U
ما کالای ابریشمی میفروشیم
velveting
U
کالای مخملی مخمل
swag
U
کالای دزدیده شده
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
r. ofanyone's chattles
U
پس دادن کالای کسی
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
importable
U
کالای قابل واردکردن
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
inwards
U
واردات کالای رسیده
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
pilefered shipment
U
کالای حراج شده
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
finished product
U
کالای اماده فروش
standard
U
کالای جانشین رزمی
scrap-heap
U
انبار کالای قراضه
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
standards
U
کالای جانشین رزمی
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
scrap heap
U
انبار کالای قراضه
mail
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
mails
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
pilefered shipment
U
کالای فرسوده حراج شده
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
merchandies
U
معامله کردن کالای تجارتی
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
ocean manifest
U
بارنامه حمل کالای دریایی
jettisons
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned
U
بدریا ریزی کالای کشتی
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
shipment
U
کالای حمل شده باکشتی
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
export
U
بیرون بردن کالای صادره
exported
U
بیرون بردن کالای صادره
wares
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
found shipment
U
کالای بدون بارنامه یا رسید
shipments
U
کالای حمل شده باکشتی
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
ware
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
jettison
U
بدریا ریزی کالای کشتی
end
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
ended
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
bursts
U
ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
burst
U
ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
ends
U
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
docketing
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
impluse sending key
U
تکمه ارسالی ضربه جریان
carriers
U
داده ارسالی موج مانند
docket
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
carrier
U
داده ارسالی موج مانند
dockets
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
docketed
U
فهرست محتوی بسته ارسالی
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
stolen goods
U
مال دزدی کالای دزدیده شده
bulk carriers
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
exclusion principle
U
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
fixed supply
U
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
inbound cargo
U
کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
sea borne goods
U
کالای حمل شده بوسیله دریا
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
wreckage piece
U
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
input
U
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
inputted
U
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
parallelled
U
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallelling
U
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
paralleling
U
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallels
U
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallel
U
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
paralleled
U
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
marks
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
mark
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
general stores
U
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
stapling
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapled
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
spot sale
U
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
back order
U
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
efficiency point
U
حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
staple
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
cost of sales
U
قیمت تمام شده کالای فروش رفته
obligated stocks
U
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
tie in sales
U
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
bulk carriers
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
bulk carrier
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
parameters
U
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
procedure sign
U
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
basic
U
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
serviced
U
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
service
U
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
echo
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
sync
U
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
echoed
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
sync
U
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
horizontal
U
روش تشخیص خطا برای داده ارسالی
echoes
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
basics
U
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
read in
U
ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
parameter
U
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
modulate
U
تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulates
U
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulating
U
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulates
U
تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulate
U
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulating
U
تغییر موج ارسالی برای حمل داده
active homing guidance
U
هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
echoing
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
wrecks
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standards
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com