English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exports U کالاهای صادراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
export incentives U مشوقهای صادراتی
export industry U صنعت صادراتی
exported wool U پشم صادراتی
export credits U اعتبارات صادراتی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
export packing U بسته بندی صادراتی
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
subsidy U حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
goods intake U کالاهای دریافتی
goods inwards U کالاهای دریافتی
consumption goods U کالاهای مصرفی
goods receiving U کالاهای دریافتی
goods on consignment U کالاهای امانی
hazardous goods U کالاهای خطرناک
goods in transit U کالاهای عبوری
inwards goods U کالاهای وارداتی
expendable supplies U کالاهای مصرفی
substitute goods U کالاهای جانشین
fancy goods U کالاهای تجملی
differentiated products U کالاهای متفاوت
differentiated products U کالاهای ناهمگن
durable goods U کالاهای بادوام
durables U کالاهای بادوام
heavy goods U کالاهای سنگین
intermediate goods U کالاهای واسطهای
public goods U کالاهای عمومی
purpose made U کالاهای خاص
social good U کالاهای اجتماعی
social good U کالاهای عمومی
soft goods U کالاهای بی دوام
spot goods U کالاهای موجود
supporting goods U کالاهای حمایتی
visibles U کالاهای مرئی
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
producer's goods U کالاهای مولد
intermediate goods U کالاهای واسطه
investment goods U کالاهای سرمایهای
labor intensive goods U کالاهای کاربر
merit goods U کالاهای مطلوب
merit goods U کالاهای ایده ال
mixed goods U کالاهای مختلط
nondurable goods U کالاهای بی دوام
producer goods U کالاهای تولیدی
producer goods U کالاهای سرمایهای
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
necessities U کالاهای ضروری
complementary goods U کالاهای مکمل
capital goods U کالاهای سرمایهای
attractive goods U کالاهای جذاب
available goods U کالاهای موجود
collective goods U کالاهای جمعی
consumer goods U کالاهای مصرفی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
luxury goods U کالاهای تجملی
commercial items U کالاهای تجارتی
imports U کالاهای وارداتی
consumables U کالاهای مصرفی
goods intake U کالاهای درحال تحویل
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
free list U صورت کالاهای بی گمرک
secondhand goods U کالاهای دست دوم
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
man made goods U کالاهای ساخت بشر
stock market U بورس کالاهای مختلف
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
prohibited goods U کالاهای منع شده
stock markets U بورس کالاهای مختلف
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
stock accounting U حساب کالاهای موجود
fabrication U کالاهای ساخته شده
consumer nondurables U کالاهای مصرفی بی دوام
consumer durables U کالاهای مصرفی پر دوام
durable consumption goods U کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods U کالاهای مصرفی بادوام
finished goods U کالاهای ساخته شده
spot goods U کالاهای اماده تحویل
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
service stock U اماد و کالاهای جنگی
finished goods U کالاهای اماده فروش
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
visibles U کالاهای قابل رویت
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
catalogued U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
cataloguing U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
ten cent store U فروشگاه دارای کالاهای ارزان
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogues U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
delivery note U فهرست کالاهای در حال حمل
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
marketable goods U کالاهای قابل عرضه به بازار
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
extreport trade U صادرات مجدد کالاهای وارداتی
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
cornering the market U خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
combination carrier U کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
stores U کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination U مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
Best before: U تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
window shopper U کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
just in time U روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
dead weight U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
dead weights U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
vendor U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
picking list U فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
futures goods U کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com