Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
heathenize
U
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saracen
U
کافر وحشی
paganize
U
کافر کردن
pagans
U
کافر
kaf
U
کافر
unbelieving
U
کافر
heathen
U
کافر
unbelievin
U
کافر
impious
U
کافر
ethnic
U
کافر
infidels
U
کافر
infidel
U
کافر
pagan
U
کافر
paynim
U
کافر
unbeliever
U
کافر
giaur
U
کافر
paganish
U
کافر
unbelievers
U
کافر
heathens
U
کافر
ethnicity
U
کافر
profaner
U
کافر
backslider
U
کافر
kafir
U
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
kaffir
U
کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
brutify
U
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
savage
U
وحشی کردن
savaging
U
وحشی کردن
savages
U
وحشی کردن
savaged
U
وحشی کردن
barbarize
U
وحشی کردن
barbarise
U
وحشی کردن
barbarise
U
وحشی گری کردن
brutalized
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalised
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
zootechnics
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechny
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
desert
U
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
wild fowl
U
مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae
U
وحشی ذاتا وحشی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
savage
U
وحشی
unshapen
U
وحشی
unshaped
U
وحشی
ruttish
U
وحشی
ferine
U
وحشی
savaging
U
وحشی
savages
U
وحشی
ungovernable
U
وحشی
rambunctious
U
وحشی
savaged
U
وحشی
Gothic
U
وحشی
barbaric
U
وحشی
gris
U
وحشی
uncivilized
U
وحشی
boarish
U
وحشی
unmannerly
U
وحشی
sylvatic
U
وحشی
anthropophagus
U
وحشی
hare brained
U
وحشی
undaunted
U
وحشی
feral
U
وحشی
barbarous
U
وحشی
wilds
U
وحشی
ruffian
U
وحشی
ferocious
U
وحشی
ruffians
U
وحشی
wildest
U
وحشی
wild
U
وحشی
truculent
U
وحشی
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
toadflax
U
کتان وحشی
imbrute
U
وحشی شدن
wildfowl
U
اردک وحشی
horsemint
U
نعناع وحشی
uncivil
U
وحشی بی ادب
uncivilly
U
وحشی بی ادب
onion grass
U
یکجور جو وحشی
parsnip
U
زردک وحشی
parsnips
U
هویج وحشی
parsnips
U
زردک وحشی
cheetah
U
یوزپلنگ وحشی
cheetahs
U
یوزپلنگ وحشی
gothicism
U
وحشی گری
onion couch
U
یکجور جو وحشی
on the same p as the savages
U
درترازو وحشی ها
mustang
U
اسب وحشی
mallard
U
اردک وحشی
manlike
U
جنس نر وحشی
parsnip
U
هویج وحشی
brutalising
U
وحشی شدن
wildcats
U
گربه وحشی
wildcat
U
گربه وحشی
bestiality
U
وحشی گری
farouche
U
وحشی صفت
wildling
U
حیوان وحشی
wildlife
U
حیوانات وحشی
grossest
U
وحشی توده
grosses
U
وحشی توده
grossing
U
وحشی توده
brutalizing
U
وحشی شدن
brutalised
U
وحشی شدن
brutalize
U
وحشی شدن
brutalises
U
وحشی شدن
brutalized
U
وحشی شدن
wildness
U
وحشی گری
semi barbarian
U
نیم وحشی
brutalizes
U
وحشی شدن
wild rice
U
برنج وحشی
buffaloes
U
گاو وحشی
Wild West
U
غرب وحشی
buffalo
U
گاو وحشی
savages
U
وحشی شدن
savaged
U
وحشی شدن
headache
U
خشخاش وحشی
headaches
U
خشخاش وحشی
charlock
U
خردل وحشی
mallards
U
اردک وحشی
gross
U
وحشی توده
savaging
U
وحشی شدن
grossed
U
وحشی توده
savage
U
وحشی شدن
bullocks
U
گوساله وحشی
bullock
U
گوساله وحشی
fellness
U
وحشی گری
feral child
U
کودک وحشی
tiger cat
U
گربه وحشی
grosser
U
وحشی توده
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
barbarians
U
ادم وحشی یابربری
ferocity
U
وحشی گری سبعیت
marijuana
U
تنباکوی وحشی بیابانی
styrax
U
بوته وحشی جاوی
mallard
U
نوعی مرغابی وحشی
feral
U
حیوان شکاری وحشی
troglodyte
U
انسانهای غارنشین وحشی
marihuana
U
تنباکوی وحشی بیابانی
buffs
U
گاو وحشی زردنخودی
mallards
U
نوعی مرغابی وحشی
barbarian
U
ادم وحشی یابربری
the african savages
وحشی های آفریقا
caprifig
U
درخت انجیر وحشی
brent
U
یکجورغاز وحشی کوچک
barbarize
U
بیگانه یا وحشی شدن
buff
U
گاو وحشی زردنخودی
madcap
U
ادم بی پروا و وحشی
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
brutal
U
حیوان صفت وحشی
perfection of savagery
U
نهایت وحشی گری
wild parsley
U
انواع هویج وحشی
leopard
U
پلنگ گربه وحشی
wildfowler
U
شکارچی غاز وحشی
gooseberry bush
U
درخت انگور وحشی
leopards
U
پلنگ گربه وحشی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com