Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pilot line production
U
تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
efficiency point
U
حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
p day
U
روز تعادل تولید و مصرف نظامی
natives
U
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native
U
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
overstriking
U
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
system generation
U
تولید سیستم
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
b rules
U
قواعدی در یک سیستم تولید به عقب
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
max min system
U
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
directories
U
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
directory
U
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
Quantel
U
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tabled
U
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
tables
U
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table
U
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
tabling
U
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
check plot
U
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
Novell
U
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
throughput
U
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
proliferation
U
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
overlapped
U
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap
U
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps
U
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
expansion card
U
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
polynomial code
U
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
output
U
تولید
production technique
U
فن تولید
aggregate output
U
تولید کل
production rule
U
تولید
total output
U
تولید کل
genesis
U
تولید
production
U
تولید
production lines
U
خط تولید
production line
U
خط تولید
progeniture
U
تولید
assembly line
U
خط تولید
assembly lines
U
خط تولید
generations
U
تولید
outputs
U
تولید
total product
U
تولید کل
generation
U
تولید
articulation
U
تولید
product
U
تولید
low productivity
U
تولید کم
products
U
تولید
productions
U
تولید
turn out
U
تولید
fabrication
U
تولید
assembly
U
تولید
manufacture
U
تولید
manufactures
U
تولید
manufactured
U
تولید
vendor
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
retrofit
U
بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
turnkey
U
سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
regenerated
U
تولید مجدد
procreation
U
تولید مثل
procreated
U
تولید کردن
regenerates
U
تولید مجدد
national product
U
تولید ملی
begat
U
تولید کردن
regenerating
U
تولید مجدد
reproductions
U
تولید مثل
national output
U
تولید ملی
production method
U
روش تولید
production period
U
دوره تولید
production management
U
مدیریت تولید
production part
U
بخش تولید
procreating
U
تولید کردن
full production
U
تولید در حداکثرفرفیت
procreates
U
تولید کردن
regenerate
U
تولید مجدد
production process
U
فرایند تولید
production process
U
جریان تولید
mass production
U
تولید انبوه
volume of production
U
حجم تولید
home country
U
محل تولید
surplus production
U
تولید اضافی
branches of production
U
شاخههای تولید
surplus production
U
مازاد تولید
output per head
U
تولید سرانه
surplus production
U
فزونی تولید
production routine
U
روال تولید
generable
U
قابل تولید
gas generation
U
تولید گاز
factories
U
مرکز تولید
generates
U
تولید کردن
procreate
U
تولید کردن
factory
U
مرکز تولید
mass production
U
تولید بمقدارزیاد
mass production
U
تولید ماشینی
production program
U
برنامه تولید
production programme
U
برنامه تولید
gas making
U
تولید گاز
supplied
U
تولید کردن
output rate
U
نرخ تولید
raises
U
تولید کردن
raise
U
تولید کردن
generate
U
تولید کردن
capital intensive technique
U
فن تولید سرمایه بر
manufacturing cost
U
هزینه تولید
generations
U
تولید نیرو
factor of production
U
عامل تولید
chymification
U
تولید کیموس
optimum output
U
تولید بهینه
generations
U
تولید کردن
average product
U
تولید متوسط
put out
<idiom>
U
تولید کردن
supply
U
تولید کردن
supplying
U
تولید کردن
generation
U
تولید کردن
food production
U
تولید غذا
flow of production
U
گردش تولید
forces of production
U
نیروهای تولید
flow of production
U
جریان تولید
generated
U
تولید کردن
generation
U
تولید نیرو
marginal output
U
تولید نهائی
turn out
U
تولید کردن
generating
U
تولید کردن
chylification
U
تولید کیلوس
begets
U
تولید کردن
fetch up
U
تولید کردن
beget
U
تولید کردن
net productivity
U
تولید خالص
producible
U
قابل تولید
neogenesis
U
تولید جدید
suppuration
U
تولید جراحت
beeps
U
تولید صدا
beeping
U
تولید صدا
beeped
U
تولید صدا
production index
U
شاخص تولید
begetting
U
تولید کردن
power of production
U
نیروی تولید
optimum output
U
تولید مطلوب
factory production
U
تولید کارخانهای
carcinogenesis
U
تولید سرطان
underproduction
U
تولید ناکافی
pilot production
U
تولید نمونه
potential output
U
تولید بالقوه
full production
U
تولید کامل
net output
U
تولید خالص
beep
U
تولید صدا
productivity
U
قابلیت تولید
homogenesis
U
تولید مثل
rate of output
U
میزان تولید
manufacture
U
تولید کردن
manufactured
U
تولید کردن
manufactures
U
تولید کردن
produce
U
تولید کردن
elasticity of production
U
کشش تولید
productive
U
تولید کننده
overproduction
U
اضافه تولید
rate of output
U
نرخ تولید
metagenesis
U
تناوب تولید
production
U
تولید دستهای
progenitive
U
تولید کننده
ingenerate
U
تولید کردن
energy production
U
تولید نیرو
energy production
U
تولید انرژی
production
U
تولید کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com