Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
farm labors
U
کارگران کشاورزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
agribusiness
U
تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
farm technology
U
روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
elevator
U
انبار غله |
[کشاورزی]
| جای غله خیز
[کشاورزی]
labours
U
کارگران
workers
U
کارگران
blue collar employees
U
کارگران
manual workers
U
کارگران دستکار
farm labors
U
کارگران مزارع
industrial workers
U
کارگران صنعتی
labor service
U
اتحادیه کارگران
workforce
U
شمار کارگران
dormitory-suburb
U
خوابگاه کارگران
labour union
U
اتحادیه کارگران
Company town
U
شهرک کارگران
labourunion
U
اتحادیه کارگران
skilled workers
U
کارگران متخصص
wildcat strike
<idiom>
U
اعتصاب کارگران
foremen
U
مباشر کارگران
foreman
U
مباشر کارگران
picket lines
U
صف کارگران اعتصابی
picket line
U
صف کارگران اعتصابی
labor union
U
اتحادیه کارگران
labor unions
U
اتحادیه کارگران
profit sharing
U
سهم کارگران از سود
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
profit-sharing
U
سهم کارگران از سود
caboose
U
اطاق کارگران قطار
the men were locked out
U
در را بروی کارگران بستند
waterside workmen
U
کارگران کنار دریا
work people
U
کارگران طبقه کارگر
griddles
U
غربال سیمی کارگران
griddle
U
غربال سیمی کارگران
All of the workers want to go.
U
تمام کارگران می خواهند بروند
to unionize
[American E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
to unionise
[British E]
U
متحد کردن
[مثال کارگران]
it spells ruin to the workmen
U
متضمن خانه خرابی کارگران است
knobstick
U
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
barracking
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
truck system
U
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
section gang
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section crew
U
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
barrack
U
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
plantership
U
کشاورزی
farming
U
کشاورزی
tillage
U
کشاورزی
agronomy
U
کشاورزی
arboretum
U
کشاورزی
rural
U
کشاورزی
agronomic
U
کشاورزی
agriculture
U
کشاورزی
agricultural
U
کشاورزی
husbandry
U
کشاورزی
agricultural projects
U
طرحهای کشاورزی
agricultural credit
U
اعتبار کشاورزی
agricultural cooperatives
U
تعاونیهای کشاورزی
agricultural revolution
U
انقلاب کشاورزی
agricultural implements
U
الات کشاورزی
agricultural fluctuations
U
نوسانهای کشاورزی
vegetable soil
U
خاک کشاورزی
to follow the plough
U
کشاورزی کردن
agricultural economics
U
اقتصاد کشاورزی
agricultural pollution
U
الودگی کشاورزی
agricultural investigation
U
تجسسات کشاورزی
agricultural products
U
محصولات کشاورزی
agricultural sector
U
بخش کشاورزی
agricultral waste
U
پسماند کشاورزی
extensive agriculture
U
کشاورزی سطحی
agriculture
U
کشاورزی برزگری
farm surplus
U
مازاد کشاورزی
farming
U
کشاورزی برزیگری
farm yields
U
بازده کشاورزی
manure
U
کود کشاورزی
extensive agriculture
U
کشاورزی وسیع
agricultural extension services
U
خدمات ترویج کشاورزی
agricultural mechanization
U
ماشینی کردن کشاورزی
elevator
U
انبار دانه
[کشاورزی]
hay loader
U
لودر یونجه
[کشاورزی]
sovkhoz
U
موسسه کشاورزی وروستایی
outturn
U
محصول کشاورزی یاصنعتی
agricultural support policy
U
سیاست حمایت از کشاورزی
agriculturalist
U
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agriculturist
U
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agroecosystem
U
بوم سازگان کشاورزی
georgic
U
وابسته به کشاورزی روستایی
raw produce
U
محصول طبیعی یا کشاورزی
geoponic
U
مربوط به کشاورزی یاکشتکاری
extensive agricultuse
U
کشاورزی غیر محدود
ageicultural
U
مربوطبه کشاورزی یاکشتکاری
anticrop agent
U
عامل ضدمحصولات کشاورزی
agricultural planning
U
برنامه ریزی کشاورزی
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
Most home helps prefer to live out.
U
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
farm price supports
U
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
hacienda
U
بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
He reanimated the Iranian agriculture.
U
کشاورزی ایران رازنده کرد
agricultural labor productivity
U
بهره دهی کارگر کشاورزی
agricultural price policy
U
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
basic crops
U
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
granger
U
عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
extensive cultivation
U
بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
harvester-thresher
[rare]
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine
[combine harvester]
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
latifundium
U
ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
combine harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
food and agricultural organization
U
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
strike
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
U
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
new deal
U
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
agroecosystem
U
اکوسیستم کشاورزی اکوسیستم زراعی
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com