English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
esc U کاراکتر گریز
escape character U کاراکتر گریز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sync character U کاراکتر همگام
illigal character U کاراکتر غیرقانونی
optical character U کاراکتر نوری
numeric character U کاراکتر عددی
null character U کاراکتر تهی
sync U کاراکتر همگام
enquiry character U کاراکتر پرس و جو
global character U کاراکتر سراسری
metacharacter U فوق کاراکتر
magnetic character U کاراکتر مغناطیسی
blank character U کاراکتر تهی
control character U کاراکتر کنترلی
character per inch U کاراکتر دراینچ
character code U رمز کاراکتر
character per second U کاراکتر درثانیه
character recognition U تشخیص کاراکتر
check character U کاراکتر مقابلهای
crc character U کاراکتر CRC
character generator U مولد کاراکتر
characters U دخشه کاراکتر
character U دخشه کاراکتر
negative acknowledge character U کاراکتر تصدیق منفی
character based program U برنامه مبتنی بر کاراکتر
print control character U کاراکتر کنترل چاپ
dot matrix character U کاراکتر ماتریس نقطهای
error control character U کاراکتر کنترل خطا
ocr U شناخت کاراکتر نوری
communication control character U کاراکتر کنترل ارتباطی
nongraphic character U کاراکتر غیر گرافیکی
lsc U کاراکتر با کمترین ارزش
illigal character U کاراکتر غیر مجاز
blank character U کاراکتر جای خالی
caracter addressable U کاراکتر نشانی پذیر
figure shift U کلید یا کد مبدل کاراکتر
cps U Second Per Characters کاراکتر بر ثانیه
aknowledge character U کاراکتر مورد قبول
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
enq U character ENQuiry کاراکتر پرس و جو
fully formed character U کاراکتر تمام شکل یافته
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
accuracy control character U دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
variable length character encoding U رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
ack U Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
type bar U تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
ampersand U کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
micr U بازشناسی کاراکتر با جوهرمغناطیسی Recognition InkCharacter agnetic
pad character U کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
elite type U یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
blanking U نشان ندادن یک کاراکتر یا ترک یک فضا در صفحه نمایش
typematic U هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
code level U تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
optical character recognition U تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
wand U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
evasion U گریز
escapement U گریز
truancy U گریز
escaped U گریز
aposteophe U گریز
scuttling U گریز
escapes U گریز
evasions U گریز
abscondence U گریز
chevy U گریز
elusion U گریز
escape U گریز
escaping U گریز
subterfuge U گریز
subterfuges U گریز
allusions U گریز
allusion U گریز
scuttles U گریز
scuttled U گریز
misogynist U زن گریز
misogynists U زن گریز
fly-by-night U شب گریز
side step U گریز
ineluctable U نا گریز
leakage U گریز
leakages U گریز
desertion U گریز
loop U گریز
lubricious U گریز پا
flight U گریز
elopement U گریز
elopements U گریز
digression U گریز
scamper U گریز
scampering U گریز
loop hole U گریز
jink U گریز
leg bail U گریز
scampered U گریز
metabasis U گریز
get away U گریز
scampers U گریز
scuttle U گریز
framing error U خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
dodage U گریز با توپ
corticofugal U قشر گریز
parthian shaft or shot U تیرهنگام گریز
contrifuge U گریز از مرکز
glycophyte U نمک گریز
evasible U گریز زدنی
Luddite U پیشرفت گریز
loup U گریز خیززدن
eludible U قابل گریز
fugue reaction U واکنش گریز
misogynous U متنفر از زن زن گریز
negative movement reflex U بازتاب گریز
escape velocity U سرعت گریز
escape convention U قرارداد گریز
parthian shaft or shot U جنگ و گریز
ineludible U گریز ناپذیر
to give leg U گریز زدن
to put by U گریز زدن
velocity of escape U سرعت گریز
escapist U گریز گرای
escapist U گریز گرایانه
escapists U گریز گرای
escape charaoter U دخشه گریز
prison breaker U زندان گریز
escape clause U شرط گریز
Luddites U پیشرفت گریز
escape code U رمز گریز
escapists U گریز گرایانه
drives U گریز پا به توپ
guys U فرار گریز
evasion U گریز زنی
evasions U گریز زنی
misanthrope U انسان گریز
loophole U راه گریز
loopholes U راه گریز
unsociable U مردم گریز
escape U گریز فرار
misanthrope U مردم گریز
escaped U گریز فرار
unsocial U مردم گریز
misanthropes U مردم گریز
guy U فرار گریز
drive U گریز پا به توپ
inescapable U گریز نا پذیر
running fight U جنگ و گریز
evade U گریز از دشمن
hit-and-run U جنگ و گریز
evaded U گریز از دشمن
getaways U گریز فرار
evades U گریز از دشمن
hit and run U جنگ و گریز
evading U گریز از دشمن
misanthropes U انسان گریز
escapes U گریز فرار
dodge U گریز زدن
dodged U گریز زدن
getaway U گریز فرار
dodges U گریز زدن
to run off U گریز زدن
dodging U گریز زدن
flight U عزیمت گریز
centrifugal U گریز از مرکز
centrifugal U مرکز گریز
loss U گریز سقوط
apostrophize U گریز زدن
centrifugal U گریز از مرکزی
centrifuges U مرکز گریز
centrifuge U مرکز گریز
escaping U گریز فرار
prompts U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt U کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
eccentricities U گریز یا خروج از مرکز
eccentricity U گریز از مرکز غرابت
evades U گریز زدن از ازسربازکردن
eccentricities U گریز از مرکز غرابت
ultracentrifuge U فرا مرکز گریز
centrifugal force U نیروی مرکز گریز
eccentric cam U بادامک گریز از مرکز
centrifugal force U نیروی گریز از مرکز
to play the truant U ازاموزشگاه گریز زدن
song and dance U توضیح گریز آمیز
car chase U تعقیبو گریز با اتومبیل
lyophobic colloid U کلویید حلال گریز
eccentricity U گریز یا خروج از مرکز
evading U گریز زدن از ازسربازکردن
circle dodge U گریز از حریف در مسیرمنحنی
centrifugal acceleration U شتاب گریز از مرکز
stand-offs U سرد گریز کردن
contrifugal force U نیروی گریز از مرکز
centrifugal lubrication U روغنکاری گریز از مرکز
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
evade U گریز زدن از ازسربازکردن
glycophyte U گیاه نمک گریز
evaded U گریز زدن از ازسربازکردن
stand-off U سرد گریز کردن
stand off U سرد گریز کردن
escaped U جان بدربردن گریز
escaping U جان بدربردن گریز
data link escape U گریز اتصال دادهای
centrifugation U قوه گریز از مرکز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com