Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blank character
U
کاراکتر جای خالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pad character
U
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
Other Matches
blank
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
vacancies
U
محل خالی جای خالی
vacancy
U
محل خالی جای خالی
manspace
U
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
metacharacter
U
فوق کاراکتر
character
U
دخشه کاراکتر
enquiry character
U
کاراکتر پرس و جو
esc
U
کاراکتر گریز
null character
U
کاراکتر تهی
escape character
U
کاراکتر گریز
magnetic character
U
کاراکتر مغناطیسی
illigal character
U
کاراکتر غیرقانونی
global character
U
کاراکتر سراسری
numeric character
U
کاراکتر عددی
character recognition
U
تشخیص کاراکتر
optical character
U
کاراکتر نوری
characters
U
دخشه کاراکتر
sync
U
کاراکتر همگام
character code
U
رمز کاراکتر
character generator
U
مولد کاراکتر
character per inch
U
کاراکتر دراینچ
crc character
U
کاراکتر CRC
blank character
U
کاراکتر تهی
character per second
U
کاراکتر درثانیه
sync character
U
کاراکتر همگام
control character
U
کاراکتر کنترلی
check character
U
کاراکتر مقابلهای
ocr
U
شناخت کاراکتر نوری
illigal character
U
کاراکتر غیر مجاز
negative acknowledge character
U
کاراکتر تصدیق منفی
nongraphic character
U
کاراکتر غیر گرافیکی
character based program
U
برنامه مبتنی بر کاراکتر
communication control character
U
کاراکتر کنترل ارتباطی
print control character
U
کاراکتر کنترل چاپ
aknowledge character
U
کاراکتر مورد قبول
lsc
U
کاراکتر با کمترین ارزش
error control character
U
کاراکتر کنترل خطا
figure shift
U
کلید یا کد مبدل کاراکتر
form feed character
U
کاراکتر تغذیه فرم
cps
U
Second Per Characters کاراکتر بر ثانیه
caracter addressable
U
کاراکتر نشانی پذیر
dot matrix character
U
کاراکتر ماتریس نقطهای
variable length character encoding
U
رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
special character
U
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
enq
U
character ENQuiry کاراکتر پرس و جو
fully formed character
U
کاراکتر تمام شکل یافته
accuracy control character
U
دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
type bar
U
تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
ack
U
Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
ampersand
U
کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
micr
U
بازشناسی کاراکتر با جوهرمغناطیسی Recognition InkCharacter agnetic
elite type
U
یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
blanking
U
نشان ندادن یک کاراکتر یا ترک یک فضا در صفحه نمایش
code level
U
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
typematic
U
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
optical character recognition
U
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
wands
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wand
U
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
framing error
U
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
backslash
U
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
prompt
U
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted
U
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts
U
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
asynchronous transmission
U
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
typeover
U
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
emptied
U
خالی
unoccupied
U
خالی
vacant
U
خالی
forspent
U
خالی
light-weight
U
سر خالی
tenantless
U
خالی
void
U
خالی
emptier
U
خالی
vacuous
U
خالی
toom
U
: خالی
underweight
U
سر خالی
empty
U
خالی
sunken
U
خالی
emptiest
U
خالی
indigent
U
خالی
empties
U
خالی
hollow dam
U
سد تو خالی
windy
U
خالی
frothy
<adj.>
U
تو خالی
phantom
<adj.>
U
تو خالی
stilted
<adj.>
U
تو خالی
vacuous
U
خالی
inane
U
خالی
blank
U
خالی
bare
U
خالی
devoid
U
خالی
arid
U
خالی
barren
U
خالی
blank cell
U
سل خالی
devoid
U
خالی از
destitute
U
خالی
vent
U
خالی کردن
free from slip
U
خالی از لغزش
give way
U
جا خالی کردن
free space
U
فضای خالی
emptiness
U
خالی بودن
desolate
<adj.>
U
خالی از سکنه
unloaded
U
خالی کردن
knock out
U
خالی کردن
free from backlash
U
خالی از لقی
free form defects
U
خالی از خطا
lacuna
U
فضای خالی
disengaged
U
فارغ خالی
unload
U
خالی کردن
light-handed
<adj.>
U
دست خالی
off risks
U
خالی از خطر
space
U
فضای خالی
vented
U
خالی کردن
gaps
U
محل خالی
venting
U
خالی کردن
empty-handed
<adj.>
U
دست خالی
vents
U
خالی کردن
prosaic
U
خالی از لطف
gap
U
محل خالی
dappled
U
خال خالی
crude
<adj.>
U
خالی از ظرافت
spaces
U
فضای خالی
gameless
U
خالی ازشکار
let out
U
خالی کردن
isthmus
U
تنگه خالی
let off
U
خالی کردن
unloads
U
خالی کردن
isthmuses
U
تنگه خالی
cofferdam
U
فضاهای خالی
blank space
U
جای خالی
blank file
U
جای خالی در صف
disembogue
U
خالی شدن
string
U
رشته خالی
discharger for battery
U
باتری خالی کن
battery discharger
U
باتری خالی کن
barebone
U
استخوان خالی
bread alone
U
نان خالی
vacancies
U
خالی بودن
vacancy
U
خالی بودن
voids
U
فضاهای خالی
bleak
<adj.>
U
خالی از سکنه
blasted
[uninhabitable]
<adj.>
U
خالی از سکنه
barren
<adj.>
U
خالی از سکنه
bare board
U
برد خالی
bad break
U
فضای خالی
azoic
U
خالی ازحیات
leer
U
خالی تهی
empty string
U
رشته خالی
emptily
U
بطور خالی
empty running
U
کارکرد خالی
void
U
فضای خالی
purge
U
خالی کردن
purged
U
خالی کردن
fair minded
U
خالی از اغراض
leered
U
خالی تهی
leering
U
خالی تهی
assoil
U
خالی کردن
to offload
U
خالی کردن
indiscriminate
U
خالی ازتبعیض
unmistakable
U
خالی از اشتباه
leers
U
خالی تهی
purges
U
خالی کردن
to load off
U
خالی کردن
arid
U
خالی بیمزه
cavity
U
فضای خالی
ignoring
U
حرف خالی
cavities
U
فضای خالی
ungraceful
U
خالی ازلطف
vacant possession
U
ملک خالی
vacant space
U
جای خالی
vacant space
U
محل خالی
dodge
U
جا خالی دادن
vacancy
U
جای خالی
void volume
U
حجم خالی
to play a gun on
U
خالی کردن
to work off
U
خالی کردن
cenotaphs
U
مقبره خالی
cenotaph
U
مقبره خالی
space
U
جای خالی
merest
U
محض خالی
mere
U
محض خالی
vacantness
U
محل خالی
vacuity
U
فضای خالی
duck
U
جا خالی دادن
draining
U
خالی کردن اب
drained
U
خالی کردن اب
drain
U
خالی کردن اب
ignores
U
حرف خالی
ignored
U
حرف خالی
ignore
U
حرف خالی
discharges
U
خالی کردن
discharge
U
خالی کردن
drains
U
خالی کردن اب
deserted
<adj.>
U
خالی از سکنه
cop-out
U
شانه خالی
cop-outs
U
شانه خالی
parry
U
جا خالی دادن
turn out
<idiom>
U
خالی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com