English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peccability U ژمادگی برای گناه کردن جایزالخطایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
penance U تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
to perpetrate a crime U گناه کردن
crime U گناه کردن
to purify from sin U از گناه پاک کردن
absolves U کسی را از گناه بری کردن
absolving U کسی را از گناه بری کردن
absolved U کسی را از گناه بری کردن
absolve U کسی را از گناه بری کردن
to acknowledge your own guilt [culpability] U به گناه خود اقرار کردن
to purify from sin U از قید گناه ازاد کردن
misprision U گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
irreprehensible U بی گناه
sackless U بی گناه
reproachless U بی گناه
sinless U بی گناه
deep dyed U گناه
cleanhanded U بی گناه
delict U گناه
offense,etc U گناه
offense U گناه
vices U گناه
vice- U گناه
vice U گناه
vises U گناه
misdemeanours U گناه
offenceless U بی گناه
pure of guilt U بی گناه
niet culpable U بی گناه
irreproachable U بی گناه
transgression U گناه
blameless U بی گناه
offenses U گناه
sinned U گناه
faulted U گناه
faults U گناه
guiltless U بی گناه
misdemeanour U گناه
misdemeanors U گناه
crime U گناه
sinning U گناه
misdemeanor U گناه
sin U گناه
fault U گناه
offence U گناه
guilt U گناه
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
remission U عذر گناه
deadly sin U گناه کبیره
hamartophobia U گناه هراسی
peccatophobia U گناه هراسی
sinning U گناه ورزیدن
erring U گناه کار
resipiscent U معترف به گناه
resipiscence U اقرار به گناه
peccabillo U گناه کوچک
venial sin U گناه صغیره
sin of the f. U گناه جسم
guilt feeling U احساس گناه
sinned U گناه ورزیدن
blamed U اشتباه گناه
transgression U خطا گناه
sin U گناه ورزیدن
venial U گناه صغیر
misdeeds U جرم گناه
absolution آمرزش گناه
blame U اشتباه گناه
misdeed U جرم گناه
irreprovable U بی گناه رد نکردنی
blames U اشتباه گناه
mortal sin U گناه کبیره
blaming U اشتباه گناه
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
in flagrant delict U درعین ارتکاب گناه
a guilty conscience [about] U وجدان با گناه [بخاطر]
incendiary crime U گناه اتش انگیزی
impenitently U بالجاجت در گناه کاری
i may thank myself U گناه از خودم است
to sin agaist god U بخدا گناه ورزیدن
incestuously U با گناه نزدیکی بمحارم
besetting sin U گناه دست برندار
the f.of adem U گناه یا انحراف ادم
impemitently U بااصرار در گناه کاری
i am shaped in sin U در گناه سرشته شده ام
capital offence or crime U گناه مستوجب اعدام
d.sin U گناه بزرگ عمدی
of malice prepense U با قصد ارتکاب گناه
pardoner U کشیش امرزنده گناه
guilt U گناه مجرمیت محکومیت
to perpetrate a crime U گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
capital U گناه مستوجب اعدام سرمایه
He was dismissed though (while) he was in fact innocent. U اخراج شد درصورتیکه بی گناه بود
original sin U نخستین گناه ادم ابوالبشر
own up <idiom> U گناه رابه گردن گرفتن
infallible U مصون از خطا منزه از گناه
sin of omission U گناه فروگذاری از انجام امری
puratorial U پاک کننده گناه کفارهای
salvationism U اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
dewy eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
dewy-eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
conscience-stricken U دچار ناراحتی وجدان یا احساس گناه
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to feel a pang of guilt U ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند
impenitence U سر سختی زیاد در گناهکاری پشیمان نشدن از گناه
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
king's evidence U گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding. U او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavouring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavorings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
gas fittings U اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home U دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
degausser U وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
put up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put-up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
parricidal U وابسته به گناه پدر کشی یامادر کشی
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it U برای کردن ان
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to fit with U اماده کردن برای
the proper time to do a thing U برای کردن کاری
in order to prevent U برای جلوگیری کردن
enabled U تهیه کردن برای
in orders to make it easiter U برای اسان تر کردن ان
enables U تهیه کردن برای
enabling U تهیه کردن برای
prone to do something آماده کردن برای
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
to mumble [away] to oneself U برای خودشان من من کردن
to grub about U زیر و رو کردن [برای]
enable U تهیه کردن برای
to grub about U جستجو کردن [برای]
to grub U جستجو کردن [برای]
to grub U زیر و رو کردن [برای]
so as to quiet him U برای ارام کردن او
to blame somebody for something U کسی را تقصیرکار دانستن بخاطر چیزی [اشتباه در چیزی را سر کسی انداختن] [جرم یا گناه]
mnemonic U برای بار کردن در ثبات A
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
to go round U برای همه کفایت کردن
prone to do something آماده برای کردن کاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com