Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
far cry
<idiom>
U
چیزی کاملا متفاوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to try something completely new
<idiom>
U
چیزی
[روشی ]
کاملا متفاوت امتحان کردن
Other Matches
another kettle of fish
<idiom>
U
کاملا متفاوت از دیگری
a whole new ball game
<idiom>
U
یک ماجرای کاملا متفاوت
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
changed
U
متفاوت ساختن چیزی
changes
U
متفاوت ساختن چیزی
changing
U
متفاوت ساختن چیزی
change
U
متفاوت ساختن چیزی
exception
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
to read over something
U
چیزی را کاملا خواندن
to read through something
U
چیزی را کاملا خواندن
appressed
U
کاملا نزدیک و مجاور چیزی
swear by
<idiom>
U
کاملا از چیزی اطمینان داشتن
perfected
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
perfect
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
to stop cold something
U
چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
perfecting
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
You can say that again.
U
من کاملا با چیزی که گفتی موافقم.
[اصطلاح]
wear out
<idiom>
U
پوشیدن چیزی تا کاملا بیفایده شود
perfects
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
fiefdoms
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
fiefdom
U
هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
bring home the importance of something to someone
<idiom>
U
شیرفهم کردن -کاملا فهماندن چیزی به کسی
warp patterning
U
طراحی با تار
[گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
different
U
متفاوت
away
U
متفاوت
odd and ends
U
متفاوت
other than
U
متفاوت
unlike signs
U
علامتهای متفاوت
re-routing
U
ارسال در یک متفاوت
re-routes
U
ارسال در یک متفاوت
differebtial settlements
U
نشستهای متفاوت
re-routed
U
ارسال در یک متفاوت
re-route
U
ارسال در یک متفاوت
re route
U
ارسال در یک متفاوت
differentiated products
U
کالاهای متفاوت
others
U
متفاوت دیگری
continuous tone
U
نقطههای متفاوت
other
U
متفاوت دیگری
outsize
U
اندازه متفاوت با عادی
as different as chalk and cheese
<idiom>
U
مثل آسمان و ریسمان
[متفاوت]
exceptional
U
متفاوت ونه مثل همیشه
as different as chalk and cheese
<idiom>
U
مثل فیل و فنجان
[متفاوت]
range
U
تغییر کردن یا متفاوت بودن
alien
U
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
differently
U
بطریق دیگر بطور متفاوت
ranges
U
تغییر کردن یا متفاوت بودن
ranged
U
تغییر کردن یا متفاوت بودن
aliens
U
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
combo box
U
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
swim against the tide/current
<idiom>
U
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
unique
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
uniquely
U
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
special
U
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
crossfertilize
U
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
weighted bit
U
هر بیت با مقدار متفاوت بسته به محل آن در کلمه
discriminating tariff
U
شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
1 and 2 are poles apart.
<idiom>
U
۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند
[بسیار متفاوت هستند]
.
These pants do not look any different than the others.
U
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
farraginous
U
تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
dichogamic
U
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous
U
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
carrier
U
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carriers
U
روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
gateways
U
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
gateway
U
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند
Pidgin English
<idiom>
U
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
JPEG++
U
حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
baud rate
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud
U
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
gateway
U
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
gateways
U
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
abrash
U
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
edge finish
U
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
multimodal transport
U
حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
scissored wool
U
پشم مقراضی
[پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
whole hog
U
کاملا
richly
U
کاملا"
spanking
U
کاملا
to the quick
U
کاملا
de-
U
کاملا
perfectly
U
کاملا"
completely
<adv.>
U
کاملا
purely
U
کاملا"
exactly
U
کاملا
replete
U
کاملا پر
utterly
U
کاملا
spankings
U
کاملا
jam-packed
U
کاملا پر
absolutely
U
کاملا"
quite
[completely, perfectly]
<adv.>
U
کاملا
in its entirety
U
کاملا
open-and-shut
U
کاملا
open and shut
U
کاملا
quite
U
کاملا
altogether
U
کاملا
sound
U
کاملا
sounded
U
کاملا
soundest
U
کاملا
sounds
U
کاملا
smacks
U
کاملا
smacked
U
کاملا
smack
U
کاملا
intoto
U
کاملا
thru
U
کاملا
totally
U
کاملا
partitur
U
کاملا
in full
U
کاملا
teetotally
U
کاملا
definitely
<adv.>
U
کاملا
by all means
<adv.>
U
کاملا
absolutely
<adv.>
U
کاملا
comprehensive
<adv.>
U
کاملا
to its full extent
<adv.>
U
کاملا
stone deaf
U
کاملا کر
brand new
U
کاملا نو
entirely
U
کاملا
well
<adv.>
U
کاملا
egregiously
U
کاملا
sopping
U
کاملا
fully
U
کاملا
wholly
U
کاملا
hand and foot
U
کاملا
partitura
U
کاملا
to the full
U
کاملا
to a turn
U
کاملا
thoroughly
U
کاملا"
to perfection
U
کاملا
scot ant lot
U
کاملا
all around
U
کاملا
absolutely dry
کاملا
root and branch
U
کاملا
to a t
U
کاملا
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cross fertilization
U
لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
span new
U
کاملا تازه
stone broke
U
کاملا ورشکست
four-square
U
کاملا مربع
fully automatic
U
کاملا" خودکار
heavily armed
U
کاملا مسلح
air dry
U
کاملا خشک
full duplex
U
کاملا دو رشتهای
full blown
U
کاملا افراشته
in all seriousness
<adv.>
U
کاملا جدی
absolute dry
U
کاملا" خشک
quite seriously
<adv.>
U
کاملا جدی
outrightly
U
کاملا بیدرنگ
broad a wake
U
کاملا بیدار
chock-a-block
U
کاملا کشیده
stone blind
U
کاملا کور
full-suspension
<adj.>
U
کاملا معلق
chock-a-block
U
کاملا افراشته
down to the ground
U
ازهرحیث کاملا
evolute
U
کاملا روییده
fitting allowance
U
کاملا" اندازه
for all the world like
U
کاملا` شبیه
kaput
U
کاملا شک ست خورده
inextenso
U
کاملا بلند
due
U
درست کاملا"
to a T
<idiom>
U
کاملا،دقیقا
point device
U
کاملا راست
dead center
<idiom>
U
کاملا وسط
perfectly elastic
U
کاملا با کشش
bang on
U
کاملا درستوصحیح
close up
U
کاملا افراشته
fit like a glove
<idiom>
U
کاملا مناسب
head over heels
<idiom>
U
کاملا ،عمیقا
armed to the teeth
U
کاملا` مسلح
outright
U
کاملا بیدرنگ
zonked
U
کاملا خسته
wide awake
U
کاملا بیدار
come full circle
<idiom>
U
کاملا برعکس
wide-awake
U
کاملا بیدار
close-ups
U
کاملا افراشته
dead even
U
کاملا مساوی
put across
<idiom>
کاملا فهمیدن
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
full duplex
U
کاملا" دو رشتهای
identical
U
کاملا" برابر
close-up
U
کاملا افراشته
double knotting
U
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
computer integrated manufactureing
U
کارخانه کاملا" اتوماتیک
brand new
<idiom>
U
کاملا تازه وجدید
perfectly elastic supply
U
عرضه کاملا با کشش
full-suspension bike
U
دوچرخه کاملا معلق
perfectly inelastic demand
U
تقاضای کاملا بی کشش
wear out
U
کاملا خسته کردن
birthday suit
<idiom>
U
کاملا لخت وبرهنه
It was a complete surprise to me .
U
کاملا" غافلگیر شدم
widest
U
پرت کاملا باز
smashup
U
کاملا خرد شده
in perfect trim
U
کاملا اراسته یا اماده
wide
U
پرت کاملا باز
he is the very moral
U
کاملا مانند است به
perfectly inelastic supply
U
عرضه کاملا بی کشش
In perfect condition (shape).
U
کاملا" صحیح وسالم
full duplex channel
U
مجرای کاملا دو رشتهای
well-done steak
U
استیک کاملا پخته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com