English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Every thing is good in its season. <proverb> U که هر چیزى به جاى خویش نیکوست.
All that glitters is not gold . <proverb> U هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
dear bought U جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
No gain without pain. <proverb> U بدون رنج چیزى بدست نمى آورى .
Ill got ill used. <proverb> U چیزى که از راه نامشروع بدست آید خیر ندارد .
He has cooked a pottage for you. <proverb> U برایت آش پخته است .
I missed you. U دلم برایت تنگ شد
Do you want to have your fortune told? U می خواهی برایت فال بگیرم ؟
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? U تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
I miss you very much. U دلم خیلی برایت تنگ شده
My heart goes out to you. <idiom> U دلم برایت می سوزد. [اصطلاح روزمره ]
Die for him who will get feverish for you. <proverb> U براى کسى بمیر که برایت تب کند .
Spare when you are young, and spend when you are old. <proverb> U در جوانى پس انداز کن تا در پیرى خرج کنى (براى دگر روز چیزى بنه).
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper ! U آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
What the eye doesnt see the heart doesnt grieve ov. <proverb> U چیزى را که چشم نمى بیند قلب نیز غصه اش نمى خورد .
My thoughts and prayers go out to you. <idiom> U با تو همدردی می کنم و برایت دعا می کنم.
overpriced U گران
dear U گران
dearer U گران
onerous U گران
pricey U گران
dearest U گران
dears U گران
expensive U گران
at a great penny worth U گران
dearly U گران
heavier U گران
heavies U گران
heaviest U گران
heavy U گران
sumptuous U گران
costly U گران
costlier U گران
costliest U گران
too expensive <adj.> U بسیار گران
overpriced <adj.> U بسیار گران
high money U پول گران
high priced U گران بها
highest U سخت گران
high U سخت گران
natatores U شنا گران
valuable U گران بها
dearest U گران کردن
to sell dearly U گران فروختن
high interest U بهره گران
deluxe U مجلل گران
dear bought U گران خرید
highs U سخت گران
massive U گران کوه
massively U گران کوه
dears U گران کردن
dearer U گران کردن
endeared U گران کردن
dear U گران کردن
priceless U بسیار گران
expensively U گران بها
be too dear U گران بودن
endear U گران کردن
endears U گران کردن
big ticket U گران قیمت
high value U گران قیمت
stingy U گران کیسه
It is too expensive. خیلی گران است.
not too expensive U خیلی گران نباشد.
This is really expensive ! U این چه گران است !
You have paid too much for your car . U اتوموبیلت را گران خریدی
The price of butter has gone up . butter has become expensive . U کره گران شده
worth a kings ransom U بسیار گران بها
prohibitive U گران جلوگیری کننده
dear bought U گران تمام شده
i paid dear for it U برای من گران تمام شد
exclusive U منحصر بفرد گران
highs U وافر گران گزاف
overburden U گران بار شدن
prohibitory U گران جلوگیری کننده
highest U وافر گران گزاف
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
viscosity U قوام گران روی
high U وافر گران گزاف
He overcharged us. U پایمان گران حساب کرد
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
beyoned price U بی قیمت بسیار گران بها
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
She took umbrage at your remark . U سخن شما برایش گران آمد
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
pallets U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com