Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sinistrorsal
U
چپ پیچ پیچیده از چپ براست
sinistrorse
U
چپ پیچ پیچیده از چپ براست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eyes right!
U
نظر براست !
right turn
U
براست راست
clockwise rotation
U
گردش براست
caracol
U
نیم دوره براست یاچپ
antistrophe
U
حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
cisc
U
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
indirect
U
پیچیده
abstruse
U
پیچیده
intorted
U
در هم پیچیده
complex
U
پیچیده
crimpy
U
پیچیده
muffled
U
پیچیده
complicated
U
پیچیده
jigsaw
U
پیچیده
jigsaws
U
پیچیده
crabby
U
پیچیده
tangled
U
پیچیده
intricate
U
پیچیده
perplexing
U
پیچیده
complexes
U
پیچیده
complexes
U
:پیچیده
wrapped
U
پیچیده
crackly
U
پیچیده
gordian
U
پیچیده
revolute
U
پیچیده
involved
U
پیچیده
sophisticate
U
پیچیده
tortile
U
پیچیده
sigmoid
U
پیچیده
verticillate
U
پیچیده
wreathy
U
پیچیده
deep
<adj.>
U
پیچیده
restiform
U
پیچیده
complex
U
:پیچیده
obscurant
U
پیچیده
in a tangle
U
پیچیده
metaphsical
U
پیچیده
implex
U
پیچیده
involute
U
پیچیده شدن
writhen
U
درهم پیچیده
curly chip
U
براده پیچیده
rolls
U
چیز پیچیده
rolled
U
چیز پیچیده
roll
U
چیز پیچیده
complicacy
U
کار پیچیده
complex system
U
سازگان پیچیده
perplexed
U
مبهوت پیچیده
ravel
U
چیز در هم پیچیده
convolute
U
بهم پیچیده
recondite
U
عمیق پیچیده
complex multiplet
U
چندتایی پیچیده
complex system
U
سیستم پیچیده
twisted strata
U
لایههای پیچیده
intricately
U
بطور پیچیده
perplexingly
U
بطور پیچیده
complexity
U
پیچیده شدن
complexities
U
پیچیده شدن
complicates
U
پیچیده کردن
complicate
U
پیچیده کردن
reeled
U
نخ پیچیده بدورقرقره
reeling
U
نخ پیچیده بدورقرقره
reels
U
نخ پیچیده بدورقرقره
interlaced
U
بهم پیچیده
ballast
U
فرمولهای پیچیده
reel
U
نخ پیچیده بدورقرقره
complicating
U
پیچیده کردن
wound
U
پیچیده شدن
wounds
U
پیچیده شدن
wounding
U
پیچیده شدن
convoluted
U
بهم پیچیده
microcircuit
U
مدار مجتمع پیچیده
crump
U
پیچیده چین دار
volute
U
طومار پیچیده طوماری
twisted pair
U
جفت پیچیده شده
the matter is perplexed
U
مطلب پیچیده است
entangle
U
گیرانداختن پیچیده کردن
unintelligible
U
پیچیده غیر صریح
complexly
U
بطور پیچیده یا مخلوط
can of worms
<idiom>
U
مشکل پیچیده وسردرگم
convolve
U
بهم پیچیده شدن
cisc
U
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
daedal
U
دارای هوش اختراع پیچیده
plexiform
U
شبیه خزههای درهم پیچیده
complex instruction set computer
U
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
plexus
U
چیزهای درهم پیچیده پیچیدگی
It is an extremely complicated problem.
U
مسأله بسیار پیچیده ایست
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
intricate design
U
نقش پیچیده، درهم و مشکل
hassock
U
کلاله علف درهم پیچیده
hassocks
U
کلاله علف درهم پیچیده
twisted pair cable
U
کابل زوج بهم پیچیده
quads
U
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
advanced
U
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
quad
U
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
The human brain is a complex organ .
U
مغز انسان عضو پیچیده یی است
baluster-side
U
[شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
cmos
U
طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
complexes
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
diffusion
U
روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
complementary metal oxide semiconductor
U
طرح مدار پیچیده و روش ساخت
complex
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
advanced
U
برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
quadrangles
U
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
primitive
U
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
quadrangle
U
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
DSP
U
مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
coordinate
U
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
angle-volute
U
[طومار پیچیده شده در گوشه سرستون یونی و کرنتی]
primitive
U
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
shield
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
shields
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
tessellate
U
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
shields
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shield
U
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
swob
U
چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
ate
U
که میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را در مورد خطاها یا اشتباهها بررسی کند
mysticism
U
در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
Shockwave
U
سیستم سافت Maecromedia که به جستجو گر وب امکان نمایش جلوههای پیچیده چند رسانهای میدهد
rollpin
U
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
VBA
U
زبان ماکرو پیچیده ساخت ماکروسافت با کمک ابزار برنامه سازی Visual Basic
Agricultural Order
U
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
cybernation
U
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
dips
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dip
U
خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
gate
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates
U
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
rf
U
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
DIL
U
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
cable drum
U
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
locknut
U
مهرهای که وقتی بدورپیچ پیچیده شود قفل میشود مهره قفل شو
downward
U
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
automatics
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
plotter
U
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
automatic
U
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
plotters
U
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
Type cable
U
دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
databases
U
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
database
U
مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
detecting
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
complex
U
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
complexes
U
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند
ethernet
U
شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
scan
U
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scanned
U
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scans
U
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
Mamluk Carpets
U
فرش مملوک
[ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
false selvage
U
شیرازه تقلبی
[هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
geometric design
U
طرح هندسی
[این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
DNS
U
پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
directory
U
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directories
U
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com