Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
A watched pot never boils.
<proverb>
U
چون به قورى چشم دوزى هرگز بجوش نیاید .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Not a peep out of you !
U
نفست در نیاید !
one cannot put back the time
<proverb>
U
زمان گذشته نیاید به بر
If you dont mind my saying.
U
اگر از حرفم بدتان نیاید
simmers
U
بجوش امدن
simmering
U
بجوش امدن
simmered
U
بجوش امدن
simmer
U
بجوش امدن
on the simmer
U
نزدیک بجوش
letting
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
let
U
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
boil
U
جوشاندن بجوش امدن
simmer
U
بجوش وخروش امدن
simmered
U
بجوش وخروش امدن
simmering
U
بجوش وخروش امدن
simmers
U
بجوش وخروش امدن
to overheat oneself
U
برافروختن بجوش امدن
boils
U
جوشاندن بجوش امدن
boiled
U
جوشاندن بجوش امدن
misifit
U
جامه یا چیز دیگری که باندازه کسی در نیاید
stir
U
بجوش اوردن تحریک کردن یا شدن
stirs
U
بجوش اوردن تحریک کردن یا شدن
stirred
U
بجوش اوردن تحریک کردن یا شدن
stirrings
U
بجوش اوردن تحریک کردن یا شدن
Thank goodness!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank God!
U
خدا را شکر!
[گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
pile helmet
U
کلاهکی که سر شمعها را می پوشاند تا در موقع چکش کاری صدمهای وارد نیاید
not for an instant
U
هرگز
over one's dead body
<idiom>
U
هرگز
when hell freezes over
<idiom>
U
هرگز
neer
U
هرگز
never
U
هرگز
never more
U
هرگز دیگر
Eternal (everlasting)life.
U
ابدا" (هرگز ) !
ever
U
هرگز هیچ
ever-
U
هرگز هیچ
nulipara
U
زن هرگز نزاییده
nevermore
U
هرگز دیگر
the jealouse never had tranquillity.
<proverb>
U
یسود هرگز نیاسود .
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
he never saw a lion
U
او هرگز شیر ندیده است
i had never seen such a book
U
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
he has never seen a lion
U
او هرگز شیر ندیده است
Better late then never.
<proverb>
U
تاخیر بهتر از هرگز است .
I could never make her understand .
U
هرگز موفق نشدم به او بفهمانم
that will be the day
<idiom>
U
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
I never saw anything like it.
U
من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
an impersonal deity
U
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
Not on your life !
U
هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
Better late than never.
<proverb>
U
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
Better late than never!
<proverb>
U
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
A tale never loses in the telling .
<proverb>
U
یک یکایت هرگز با نقل گشتن کاسته نگردد.
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
U
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
THe flesh will never be separated from the finger .
<proverb>
U
گوشت هرگز از ناخن جدا نمى شود .
Borrowed garments never fit well .
<proverb>
U
لباس عاریه هرگز به خوبى اندازه نمى شود.
Time and tide wait for no man .
<proverb>
U
زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
Two cas and a mouse , two wives in one house , two.
<proverb>
U
دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
Never put off till tomorrow what maybe done today.
<proverb>
U
آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
Never spend money before you have earned it.
هرگز قبل از پول درآوردن، پول خرج نکنید.
Safavid period
U
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com