English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
who claims the succession ? U چه کسی ادعای جانشینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
insolence U ادعای بیخود
jactation U ادعای پوچ
protestation of frienship U ادعای دوستی
waive U رد ادعای باشگاه
waived U رد ادعای باشگاه
waives U رد ادعای باشگاه
jactitation U ادعای پوچ
arrogation U ادعای بیجا
assumpsit U ادعای خسارت
pretentiously U با ادعای زیاد
claim of compensation U ادعای خسارت
counterclaim U ادعای متقابل
successions U جانشینی
succession U جانشینی
locum tenecy U جانشینی
vicarious U جانشینی
vicegerency U جانشینی
subrogation U جانشینی
substitution U جانشینی
vicariousness U جانشینی
replacement U جانشینی
replacements U جانشینی
counterclaim U جواب به ادعای شاکی
claim of insurance U ادعای اخذ بیمه
objection U ادعای خطا در مسابقه
to pretend to wisdom U ادعای خرد کردن
professed love U ادعای عشق یا محبت
arrogate U ادعای بیجا کردن
suing U ادعای خسارت کردن
sues U ادعای خسارت کردن
sued U ادعای خسارت کردن
sue U ادعای خسارت کردن
objections U ادعای خطا در مسابقه
potential substitution U جانشینی بالقوه
paradigmatic axis U محور جانشینی
standby equipment U تجهیزات جانشینی
partial substitution U جانشینی مصرف
subsittution effect U اثر جانشینی
subsitute U جانشینی کالاها
elasticity of substitution U کشش جانشینی
substitution U تعویض جانشینی
standby time U زمان جانشینی
expromission U جانشینی بدهکار
successions U ردیف جانشینی
succession U ردیف جانشینی
complete substitution U جانشینی کالاها
substitute material U مواد جانشینی
substitutionary U تعویض جانشینی
replacement capital U سرمایه جانشینی
substitution effect U اثر جانشینی
displacement reaction U واکنش جانشینی
waive one's claim U از ادعای خود صرفنظر کردن
claiming U طلب ادعای خسارت کردن
claims U طلب ادعای خسارت کردن
claimed U طلب ادعای خسارت کردن
claim U طلب ادعای خسارت کردن
He lays claim to learning. U ادعای علم وفضل می کند
To claim against (sue) someone. U از کسی ادعای خسارت کردن
aliases U نام جانشینی که به فایل
displacement titration U تیتر کردن جانشینی
substitutional solid solution U محلول جامد جانشینی
alias U نام جانشینی که به فایل
supersession U جانشینی لغو شدگی
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
replacement investment U سرمایه گذاری جانشینی
import substitution policy U سیاست جانشینی واردات
marginal rate of substitution U نرخ نهائی جانشینی
vicarious conditioning U شرطی شدن جانشینی
plea U دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
pleas U دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
partial substitution U جانشینی کامل برای دو کالا
leg to stand on <idiom> U (گفتهای)حقیقتی که ادعای کسی را ثابت کند
trade off between inflation and U رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
aeolist U انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
wiseacre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wise acre U کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
frozen assets U دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
standards U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard U اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
blind score U امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
garnishment U میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد
defense U دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com