English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
what do you wish me to do? U چه میخواهید من بکنم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i cannot think of it U فکرش را نمیتوانم بکنم تصورش راهم نمیتوانم بکنم
as you wish U هرطورکه شما میخواهید
come when you will U هر وقت میخواهید بیایید
How long will you be staying? U چه مدت میخواهید بمانید؟
what the hell do you want U چه زهر ماری میخواهید
do you want it done to day U ایا میخواهید امروز کرده شود
drastic times call for drastic measures <idiom> U [زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
reach out with an olive branch U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom> U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
what shall i do? U چه بکنم
What else can I do? U دیگر چه می توانم بکنم ؟
Can I pin you down to that? U شما را به این متعهد بکنم؟
I'm really not responsible for it. <idiom> U من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
Might I ask a question? U اجازه می دهید یک سئوال بکنم؟
I'm glad I could help. U خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
I dropped in to say hello. U آمدم اینجا یک سلامی بکنم
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
My hands are tied. <idiom> U نمی توانم [کاری] کمکی بکنم.
I don't know what to do with that. U من نمی دونم باهاش چه کار باید بکنم.
I must make a special note of that. U من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com