Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic quadrupole
U
چهار قطبی مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
four pole
U
چهار قطبی
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
tetrode
U
لامپ چهار قطبی
image phase constant
U
ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
passive four terminal network
U
شبکه چهار قطبی بی اثر
y parameter
U
پارامتر چهار قطبی ایگرگ
gas tetrode
U
لامپ چهار قطبی با کاتد داغ
magnetic doublet
U
دو قطبی مغناطیسی
magnetic dipole moment
U
گشتاور دو قطبی مغناطیسی
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
polar regions
U
مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
polar plot
U
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
dipole dipole bond
U
پیوند دو قطبی- دو قطبی
orientation forces
U
نیروهای دو قطبی- دو قطبی
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
circumpolar constellation
U
صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
unipolar
U
یک قطبی
bipolar
U
دو قطبی
diode
U
دو قطبی
polar
U
قطبی
double pole
U
دو قطبی
dipole
U
دو قطبی
homopolar
U
هم قطبی
arctic
U
قطبی
unipolar
U
تک قطبی
polar transmission
U
مخابره قطبی
two electrode valve
U
لامپ دو قطبی
polar vortex
U
ورتکس قطبی
polarized
U
قطبی شده
polar winds
U
بادهای قطبی
dipole antenna
U
انتن دو قطبی
terminal voltage
U
ولتاژ قطبی
fitchet
U
گربه قطبی
dipolar ion
U
یون دو قطبی
polar vector
U
بردار قطبی
polar variable
U
متغیر قطبی
dipole moment
U
گشتاور دو قطبی
bipolar cells
U
یاختههای دو قطبی
dipole interaction
U
بر هم کنش دو قطبی
single contact switch
U
کلید یک قطبی
zwitterion
U
یون دو قطبی
foumart
U
گربه قطبی
two terminal network
U
شبکه دو قطبی
crystal rectifier
U
دو قطبی بلورین
diode
U
لامپ دو قطبی
polestar
U
ستاره قطبی
one pole switch
U
کلید یک قطبی
polarizing
U
قطبی کردن
polarised
U
قطبی کردن
polarizes
U
قطبی کردن
polarize
U
قطبی کردن
electric doublet
U
دو قطبی الکتریسیته
polarising
U
قطبی کردن
polarises
U
قطبی کردن
polarization
U
قطبی سازی
polarization
U
قطبی شدگی
pole armature
U
ارمیچر قطبی
polaris
U
ستاره قطبی
triode
U
لامپ سه قطبی
polarization current
U
جریان قطبی
polarizing filter
U
صافی قطبی
electric dipole
U
دو قطبی الکتریسیته
polarity
U
تمایل قطبی
polarity
U
ویژگی قطبی
polarities
U
تمایل قطبی
hexode
U
لامپ شش قطبی
multipolar
U
چند قطبی
hexod
U
لامپ شش قطبی
polar angle
U
زاویه قطبی
polar bond
U
پیوند قطبی
polar compound
U
ترکیب قطبی
polar coordinate
U
مختصات قطبی
polarities
U
ویژگی قطبی
lodestaror load
U
ستاره قطبی
lodestar
U
ستاره قطبی
loadstar
U
ستاره قطبی
north star
U
ستاره قطبی
multipole
U
چند قطبی
polar coordinates
U
مختصات قطبی
polar diagram
U
نقشه قطبی
polar relay
U
رله قطبی
Pole Star
U
ستاره قطبی
polarized relay
U
رله قطبی
polar solvent
U
حلال قطبی
arctic regions
U
مناطق قطبی
aurora
U
شفق قطبی
unipolarity
U
حالت یک قطبی
moment of a dipole
U
گشتاور دو قطبی
polar molecule
U
مولکول قطبی
polar distance
U
فاصله قطبی
unipolar armature
U
ارمیچر تک قطبی
multi contact
U
چند قطبی
arctic basin
U
حوضچه قطبی
arctic regions
U
نواحی قطبی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
circumpolar stars
U
ستارگان دور قطبی
unipolar
U
سلولهای عصبی یک قطبی
multipole moment
U
گشتاور چند قطبی
duopsony
U
انحصار دو قطبی خرید
unipolar psychosis
U
روان پریشی یک قطبی
semipolar molecule
U
مولکول نیم قطبی
semiconductor diode
U
دو قطبی نیم رسانا
circumpolar stars
U
ستارگان پیرا قطبی
duopoly
U
انحصار دو قطبی فروش
dipole dipole forces
U
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
octode
U
لامپ هشت قطبی
bipolar affective disorder
U
اختلال عاطفی دو قطبی
pentode
U
لامپ پنج قطبی
arctic
U
مربوطه به نواحی قطبی
isolation diode
U
لامپ دو قطبی خودکار
molecular dipole moment
U
گشتاور دو قطبی مولکولی
polar coordinates
U
دستگاه مختصات قطبی
folded dipole
U
انتن دو قطبی دولا
polar coordinates
U
مختصات قطبی
[ریاضی]
polarises
U
قطبی کردن یا شدن
polarising
U
قطبی کردن یا شدن
polarize
U
قطبی کردن یا شدن
heteropolar bond
U
پیوند ناجور قطبی
heptode
U
لامپ هفت قطبی
the north star
U
ستاره قطبی یا شمالی
polar chart
U
نمودار با مختصات قطبی
multi electrode valve
U
لامپ چند قطبی
polarizing
U
قطبی کردن یا شدن
polarizes
U
قطبی کردن یا شدن
polar duplex telegraphy
U
تلگراف دو جهتی قطبی
polarised
U
قطبی کردن یا شدن
homopolar bond
U
پیوند جور قطبی
triode amplifier
U
فزون ساز سه قطبی
polar diagram
U
نمودار با مختصات قطبی
polar covalent bond
U
پیوند کووالانسی قطبی
fitchew
U
پوست راسو یا گربه قطبی
fisch
U
پوست راسو یا گربه قطبی
gas triode
U
لامپ سه قطبی با کاتد داغ
equivalent diode voltage
U
ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
output pentode
U
لامپ پنج قطبی خروجی
dipole dipole coupling
U
جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
polar coordinate system
U
دستگاه مختصات قطبی
[ریاضی]
equivalent diode of a multielectrode val
U
لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
equivalent diode of a triode
U
لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
half wave dipole
U
انتن دو قطبی نیم موج
hot cathode gas triode
U
لامپ سه قطبی با کاتد داغ
gated beam tube
U
لامپ پنج قطبی با شیب ثابت
tzigane
U
کولی مجاری قبطی مجارستانی قطبی
perveance of a multi electrode valve(tub
U
پروه انس لامپ چند قطبی
tundras
U
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
anoraks
U
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
tundra
U
دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
anorak
U
نوعی ژاکت باشلق دارمخصوص نواحی قطبی
longspur
U
انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا
quarter
U
چهار یک
quadrilaterals
U
چهار بر
quadruple
U
چهار لا
quadrupled
U
چهار لا
quadrupling
U
چهار لا
four
U
چهار
quartile
U
چهار یک
quadruples
U
چهار لا
quadrate
U
چهار یک
quadrilateral
U
چهار بر
quatre
U
چهار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com