Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Type cable
U
چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electroluminescent
U
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
bipolar
U
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
bcd
U
نمایش ارقام دهدهی به صورت الگویی از چهار رقم دودویی
form
U
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
Type cable
U
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
forms
U
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
formed
U
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
wicker work
U
سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
kikalak design
U
طرح قوچ
[در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
critical raynold's number
U
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
Type cable
U
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
jijim
[cicim]
U
جاجیم
[دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
services
U
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
U
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
international standards organization
U
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
saddle cover
U
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
pendant
U
سر ترنج
[کلاله]
[سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
of an unknown parentage
U
پوشیده تبار پوشیده گهر
media
U
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
U
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
tax friction
U
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
U
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
compression
U
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
Pazyryk rug
U
فرش پازیریک
[این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
decreases
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
snow capped
U
دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
floral design
U
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
delaminate
U
لایه لایه شدن
delamination
U
لایه لایه شدن
interlayer
U
لایه بین دو لایه
argillite
U
خاک رس لایه لایه
lamination
U
لایه لایه سازی
delamination
U
لایه لایه شدگی
delamination
U
لایه لایه کردن
decreases
U
کاهش دادن کاهش
decrease
U
کاهش دادن کاهش
decreased
U
کاهش دادن کاهش
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
meshing
U
بافته
meshes
U
بافته
tissue
U
بافته
wale
U
بافته
textural
U
بافته
mesh
U
بافته
intertissued
U
در هم بافته
tissues
U
بافته
knitwork
U
بافته
grained
U
بافته
coincidence
U
تصادف
impingement
U
تصادف
fortuity
U
تصادف
concurrence
U
تصادف
shunt
U
تصادف
coincidences
U
تصادف
accidents
U
تصادف
occurrence
U
تصادف
gambling
U
تصادف
random
U
تصادف
chanced
U
تصادف
encounters
U
تصادف
encountering
U
تصادف
accidentalism
U
تصادف
encountered
U
تصادف
encounter
U
تصادف
chance
U
تصادف
randomly
U
تصادف
collisions
U
تصادف
occurance
U
تصادف
occurence
U
تصادف
accidentalness
U
تصادف
shunts
U
تصادف
shunted
U
تصادف
at random
U
به تصادف
occurrences
U
تصادف
accident
U
تصادف
chances
U
تصادف
collision
U
تصادف
chancing
U
تصادف
interlace
U
[تزئینات در هم بافته]
splice
U
مفصل بافته
spliced
U
مفصل بافته
tressed
U
بافته شده
splices
U
مفصل بافته
splicing
U
مفصل بافته
pigtails
U
گیس بافته
pigtail
U
گیس بافته
inbuilt
U
درون بافته
conjunctive tissue
U
بافته ملتحمه
flemish eye
U
چشمی بافته
weft
U
چیز بافته
textile
U
پارچه بافته
textiles
U
پارچه بافته
tress
U
گیس بافته
braided cordage
U
طناب بافته
grommet strop
U
حلقه بافته
webs
U
منسوج بافته
plaits
U
گیس بافته
web
U
منسوج بافته
plait
U
موی بافته
plaiting
U
موی بافته
plaits
U
موی بافته
tresses
U
گیس بافته
plaiting
U
گیس بافته
interthreaded
U
بهم بافته
plaited
U
گیس بافته
plaited
U
موی بافته
plait
U
گیس بافته
casual
[not planned]
<adj.>
U
برحسب تصادف
coincidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
impinged
U
تصادف کردن
adventitious
<adj.>
U
برحسب تصادف
accidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
accidentally
<adv.>
U
بطور تصادف
accidentalism
U
تصادف گرایی
to come in to collision
U
تصادف کردن
impinge
U
تصادف کردن
contingent
[accidental]
<adj.>
U
برحسب تصادف
fortuitous
<adj.>
U
برحسب تصادف
incidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
by a coincidence
<adv.>
U
بطور تصادف
to tun a
U
تصادف کردن با
by chance
<adv.>
U
بطور تصادف
by happenstance
<adv.>
U
بطور تصادف
occurrence
U
تصادف رویداد
by hazard
<adv.>
U
بطور تصادف
coincidentally
<adv.>
U
بطور تصادف
fortuitously
<adv.>
U
بطور تصادف
occurrences
U
تصادف رویداد
by accident
<adv.>
U
بطور تصادف
random
<adj.>
U
برحسب تصادف
stochastic
<adj.>
U
برحسب تصادف
incidence
U
تصادف وقوع
stochastical
<adj.>
U
برحسب تصادف
accidently
<adv.>
U
بطور تصادف
as it happens
<adv.>
U
بطور تصادف
at random
<adv.>
U
بطور تصادف
incidentally
<adv.>
U
بطور تصادف
impinges
U
تصادف کردن
collides
U
تصادف کردن
hit or miss
U
برحسب تصادف
hitting
U
ضربت تصادف
accident
U
تصادف اتومبیل
accidents
U
تصادف اتومبیل
come into collision
U
تصادف کردن
run against
U
تصادف کردن با
run upon
U
تصادف کردن با
collide
U
تصادف کردن
colliding
U
تصادف کردن
crushes
U
تصادف کردن
collided
U
تصادف کردن
crushed
U
تصادف کردن
haphazardly
U
برحسب تصادف
haphazard
<adj.>
U
برحسب تصادف
to blunder upon
U
به تصادف برخوردن به
jarred
U
تصادف کردن
jars
U
تصادف کردن
crush
U
تصادف کردن
jar
U
تصادف کردن
hits
U
ضربت تصادف
hit
U
ضربت تصادف
acid reduction
U
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
tissue
U
رشته پارچهء بافته
line interlace
U
تقطیع بهم بافته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com