English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quadrangle U قطعه سربی چهار گوشه
quadrangles U قطعه سربی چهار گوشه
coffin corner U چهار گوشه زمین
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
quadrangular U چهار گوشه
tetragon U چهار گوشه
close U چهار گوشه
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
Other Matches
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrilaterals U چهار بر
quadrilateral U چهار بر
quadruple U چهار لا
quarter U چهار یک
four U چهار
tetrad U چهار
quadrupeds U چهار پا
quartile U چهار یک
quatre U چهار
quadrupled U چهار لا
tetragon U چهار بر
quadruples U چهار لا
quadrate U چهار یک
quadrupling U چهار لا
quadruped U چهار پا
galloped U چهار نعل
squares U چهار گوش
squaring U چهار گوش
backfour U چهار مدافع
square dome U چهار طاقی
tetrastich U چهار بیتی
tetrasporous U چهار هاگی
all fours U چهار دست و پا
tetrad U چهار عنصری
tetrasporic U چهار هاگی
tetrapod U پروانه چهار پا
squared U چهار گوش
tetrastichous U چهار جزیی
the four seasons U چهار فصل
Wednesday U چهار شنبه
the cardinal humours U چهار ابگونه
tetravalent U چهار بنیانی
quadripartite U چهار جزئی
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
Wednesdays U چهار شنبه
qyaternary U چهار تایی
tetravalent U چهار فرفیتی
tetratomic U چهار اتمی
square U چهار گوش
tertramerous U چهار جزئی
tetradactylous U چهار پنجهای
four U عدد چهار
quadrilaterals U چهار جانبه
quadrilaterals U چهار ضلعی
tetramerous U چهار جزیی
quadrilateral U چهار جانبه
quadrilateral U چهار ضلعی
quadruple U چهار گانه
quadruple U چهار تایی
quadrupling U چهار تایی
quadrupling U چهار گانه
quadrupled U چهار تایی
quadruples U چهار گانه
tetrameter U چهار وزنی
tetraphyllous U چهار برگه
tetragon U چهار ضلعی
footstool U چهار پایه
footstools U چهار پایه
gallop U چهار نعل
gallops U چهار نعل
tetrahedral U چهار ضلعی
tetrahedral U چهار وجهی
tetrahedron U چهار وجهی
quadruples U چهار تایی
quadruplets U چهار گانه
four way U چهار راه
quadrifid U چهار شکافی
quadrisyllabic U چهار هجائی
tetrasyllabic U چهار هجائی
creep U چهار دست و پا
quad U چهار قلو
quad U چهار گوش
quadrivalent U چهار بنیانی
quadrivalent U چهار ارزشی
point four U اصل چهار
quadrant U چهار گوش
quadrant U چهار یک دایره
four way U چهار لولهای
quadric U چهار تایی
four pole U چهار قطبی
four o'clock U ساعت چهار
foursquare U چهار ضلعی
all eyes U چهار چشمی
quadrate U چهار گوش
quadraple U چهار برابر
four dimensional U چهار بعدی
four cycle U چهار چرخه
quadrupled U چهار گانه
quads U چهار گوش
cross legged U چهار زانو
quads U چهار قلو
intersection U چهار راه
intersections U چهار راه
double breasted U کت چهار دکمه
long legged U چهار پایه
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
quadruplet U چهار گانه
skates U ماهی چهار گوش
quatrain U شعر چهار سطری
skated U ماهی چهار گوش
the big four U بزرگان چهار گانه
skate U ماهی چهار گوش
phantom circuit U مدار چهار سیمی
quatrains U شعر چهار سطری
tetrameter U شعر چهار وتدی
inclosure U چهار دیواری حصار
tetralogy U چهار درام یاتراژدی
four core cable U کابل چهار سیمه
mooring swivel U مدور چهار راه
full edged U چهار تراش کامل
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
mansard U شیروانی چهار ترک
magnetic quadrupole U چهار قطبی مغناطیسی
four-square U چهار گوشهی کامل
it is four months old U چهار ماهه است
quadded cable U کابل چهار سیمی
phantomed cable U کابل چهار سیمی
creeps U چهار دست و پا رفتن
creep U چهار دست و پا رفتن
tetrode U لامپ چهار قطبی
quadrennial U چهار سال یکبار
quadrangles U چهار ضلعی چهارگوشه
quadrangle U چهار ضلعی چهارگوشه
graticule U چهار خانه کردن
tetrapetalous U دارای چهار گلبرگ
tetrandrous U دارای چهار کاسبرگ
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
quatrefoil U ارایش چهار پردهای
space time U دستگاه چهار بعدی
quadruple address U با نشانی چهار کانه
double pair royal U چهار برگ یکجور
square wave U موج چهار گوش
teragram U واژه چهار حرفی
quadruple fission U انشقاق چهار برابر
terrachord U یک رشته چهار پردهای
tetrachromatism U دید چهار رنگی
quadrumvirate U انجمنی مرکب از چهار تن
quadruple pact U پیمان چهار جانبه
cardinal points U چهار جهت اصلی
distorted tetrahedron U چهار وجهی واپیچیده
quaternion U بخش چهارگانه چهار
cloverleaf U چهار راه شبدری
cloverleaf U چهار راه اتوبان
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
quartan U چهار روز یکبار
scow U قایق چهار گوش
cyrb roof U شیروانی چهار ترک
d.'s bedpost U چهار گشنیزی یا خاج
delire a quatre U هذیان چهار نفری
quadruple pact U میثاق چهار جانبه
aft spring U طناب شماره چهار
quadrilaterals U مربوط به چهار گوش
quadrilateral U چهار پهلو چهارضلعی
four powns attack U حمله چهار پیاده
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
quadrilateral U مربوط به چهار گوش
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
four stroke engine U موتور چهار زمانه
four terminal network U شبکه چهار قطبی
four wheel brake U ترمز چهار چرخ
four pictures test U ازمون چهار تصویر
four man team U تیم چهار نفره
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
quadrisyllable U کلمه چهار هجائی
tetragonal distortion U واپیچش چهار گوشهای
tetragonal system U دستگاه چهار گوشهای
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
four gear drive U گیربکس چهار دنده
four high rolling stand U مقام چهار غلطکی
four high rolling stand U خان چهار غلطکی
four knight's game U بازی چهار اسب
four wire circuit U مدار چهار سیمه
course U چهار نعل رفتن
Italian roof U بام چهار طرفه
coursed U چهار نعل رفتن
cross-quarter U [آرایش گل چهار برگی]
four blade beater همزن چهار تیغه
cross-vault U طاق چهار بخش
round-the-clock U بیست و چهار ساعته
impale U چهار میل کردن
diagonal U قطر چهار ضلعی
impaled U چهار میل کردن
fourfold U چهار برابر چهارگانه
impales U چهار میل کردن
courses U چهار نعل رفتن
impaling U چهار میل کردن
jct U مخفف چهار راه
quad U در معنای چهار بار
curb-roof U شیروانی چهار تکه
twice is U 2 ضرب در 2 میشود چهار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com