Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quaternary
U
چهارگانه دارای چهارجسم بسیط شماره چهار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quaternion
U
بخش چهارگانه چهار
fourfold
U
چهار برابر چهارگانه
tetrarchy
U
یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
aft spring
U
طناب شماره چهار
tetrandrous
U
دارای چهار کاسبرگ
tetrapetalous
U
دارای چهار گلبرگ
full mouthed
U
دارای شماره کامل دندان
tetrahydroxy
U
دارای چهار هیدروکسیل درهر ملکول
tetroxide
U
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
proceleusmatic
U
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
proceleusmatic foot
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
mittens
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
station number
U
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
comprehensive
U
بسیط
simple
U
بسیط
simpler
U
بسیط
incomposite
U
بسیط
simplest
U
بسیط
quads
U
چهارگانه
tetraploid
U
چهارگانه
the four seasons
U
چهارگانه
quad
U
چهارگانه
DTMF
U
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
cleek
U
چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
count off
U
شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
elements
U
جسم بسیط
extensive
U
بسیط کشیده
large
U
سترگ بسیط
element
U
جسم بسیط
larger
U
سترگ بسیط
largest
U
سترگ بسیط
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
the four faculties
U
علوم چهارگانه
quad density
U
تراکم چهارگانه
the cardinal humours
U
اخلاط چهارگانه
quaternion
U
قسمت چهارگانه
four freedoms
U
ازادیهای چهارگانه
tetraplegia
U
فلج چهارگانه
quadrivium
U
علوم چهارگانه
the four last things
U
مراحل چهارگانه
quartan
U
بطور چهارگانه
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
morpheme
U
بسیط کلمه واژک
they exceeded us in number
U
شماره انها از شماره مابیشتر بود
quadr
U
پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadri
U
پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadru
U
پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
non metal
U
جسم بسیط غیر فلزی
sulphuret
U
ترکیب گوگرد باجسم بسیط
tetrarch
U
والی بخشهای چهارگانه امپراتوری
muriate
U
ترکیب کلورید با جسم بسیط دیگر
evangelistic
U
مربوط به یکی ازانجیل نویسان چهارگانه
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
monad
U
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
humoralist
U
کسیکه ناخوشیهای تن رانتیجه فسادخلطهای چهارگانه میداند
octad
U
جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
lay reference number
U
شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
an isaiah flower
U
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
anisandrous flower
U
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
monadism
U
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
casework
U
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chalk number
U
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
stock number
U
شماره فنی انبار شماره انبار
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
tetragon
U
چهار بر
quadrate
U
چهار یک
quadrilateral
U
چهار بر
quartile
U
چهار یک
tetrad
U
چهار
quadruples
U
چهار لا
quarter
U
چهار یک
quatre
U
چهار
quadrupled
U
چهار لا
four
U
چهار
quadrilaterals
U
چهار بر
quadruple
U
چهار لا
quadrupeds
U
چهار پا
quadruped
U
چهار پا
quadrupling
U
چهار لا
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
sixes
U
شماره شش
six
U
شماره شش
numbers
U
شماره
numeral
U
شماره
number
U
شماره
ten
U
شماره 01
the t. number
U
شماره کل
code
U
شماره
the total number
U
شماره کل
three
U
شماره 3
numerals
U
شماره
ones
U
شماره یک
number
U
شماره
threes
U
شماره 3
line number
U
شماره خط
one
U
شماره یک
number generator
U
شماره زا
dyad
U
شماره دو
file number
U
شماره صف
quadruple
U
چهار گانه
quadruple
U
چهار تایی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
quadrupling
U
چهار تایی
quadruples
U
چهار گانه
quadrupling
U
چهار گانه
quadrupled
U
چهار گانه
quadruples
U
چهار تایی
Wednesday
U
چهار شنبه
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrupled
U
چهار تایی
long legged
U
چهار پایه
quadruplets
U
چهار گانه
quadraple
U
چهار برابر
square dome
U
چهار طاقی
quadrangular
U
چهار گوشه
quadric
U
چهار تایی
quadrant
U
چهار گوش
quads
U
چهار گوش
quadrate
U
چهار گوش
quad
U
چهار قلو
quads
U
چهار قلو
quad
U
چهار گوش
quadrant
U
چهار یک دایره
quadruplet
U
چهار گانه
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
quadrilateral
U
چهار جانبه
all eyes
U
چهار چشمی
tertramerous
U
چهار جزئی
point four
U
اصل چهار
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
quadrilateral
U
چهار ضلعی
quadrilaterals
U
چهار جانبه
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
quadrifid
U
چهار شکافی
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
intersection
U
چهار راه
tetrahedral
U
چهار وجهی
quadripartite
U
چهار جزئی
tetrahedron
U
چهار وجهی
tetramerous
U
چهار جزیی
tetrameter
U
چهار وزنی
all fours
U
چهار دست و پا
tetraphyllous
U
چهار برگه
four cycle
U
چهار چرخه
four dimensional
U
چهار بعدی
tetrapod
U
پروانه چهار پا
four o'clock
U
ساعت چهار
tetrahedral
U
چهار ضلعی
close
U
چهار گوشه
intersections
U
چهار راه
qyaternary
U
چهار تایی
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
footstool
U
چهار پایه
cross legged
U
چهار زانو
backfour
U
چهار مدافع
creep
U
چهار دست و پا
tetrad
U
چهار عنصری
tetradactylous
U
چهار پنجهای
tetragon
U
چهار ضلعی
tetragon
U
چهار گوشه
footstools
U
چهار پایه
double breasted
U
کت چهار دکمه
tetrasporic
U
چهار هاگی
four way
U
چهار راه
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
four way
U
چهار لولهای
tetrastichous
U
چهار جزیی
gallops
U
چهار نعل
four
U
عدد چهار
four pole
U
چهار قطبی
foursquare
U
چهار ضلعی
the four seasons
U
چهار فصل
gallop
U
چهار نعل
galloped
U
چهار نعل
tetrastich
U
چهار بیتی
tetrasporous
U
چهار هاگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com