Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the report goes
U
چنین گویند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
methought
U
چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
the story goes
U
گویند
it is said that
U
گویند که
they say
U
گویند
people say
U
مردم می گویند
What do the others say?
U
دیگران چه می گویند؟
That is what I call a scientist . There is a scientist for you .
U
به این می گویند دانشمند
estate in joint tenancy
U
در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
He is said to be very rich .
U
می گویند خیلی پولدار است
metonymical
U
دارای صنعتی که انراmetonym گویند
everything is good in its season
<proverb>
U
گویند که هرچیز به هنگام خوش است
alburnum
U
طبقه دوم شیره برکه که انراsapwood نیزمی گویند
end bulb
U
انتهای اعصاب در پوست یا مخاط که به ان endcopuscle نیز می گویند
king's evidence
U
گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
ignored
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
the common wealth of massachusette
U
چهار ایالت کنتاکی وماساچوست و ویرجینیا وپنسیلوانیا را گویند
ignoring
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignore
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
row
U
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
sic
U
چنین
it happened thaf
U
چنین
thus
U
چنین
like this
U
چنین
so
U
چنین
such
U
چنین
such
U
یک چنین
likewise
U
چنین
i express my regret for it
U
که چنین شد
pidgin english
U
انگلیسی دست وپا شکسته وامیختهای که چینی هابدان سخن می گویند
be it so
U
چنین باد
i imagine he is my friend
U
چنین می پندارم
i was given to understand
U
چنین فهمیدم
who said so?
U
که چنین حرفی زد
there is a rumour that
U
چنین میگویند که
so said darius
U
چنین گفت ....
methinks
U
چنین مینماید
such and such
U
چنین و چنان
secus
U
نه این چنین
exactly
U
چنین است
amen
U
چنین باد
beit so
U
چنین باشد
beit so
U
چنین باد
be it so
U
چنین باشد
condominiums
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominium
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
that is not the case
U
مطلب چنین نیست
so-called
U
که چنین نامیده شده
meseems
U
چنین بنظرم میرسد
so called
U
که چنین نامیده شده
methinks
U
بنظرم چنین میرسد
what
[some]
people would call
[may call]
<adj.>
U
که چنین نامیده شده
i express my regret for it
U
پوزش میخواهم که چنین شد
semble
U
چنین به نظر می رسد
perhaps so
U
شاید چنین باشد
it look as if
U
چنین مینماید که گویی
is it not
U
ایا چنین نیست
Fate had so decreed . I t was so destined .
U
قسمت چنین بود
it follows that.....
U
چنین برمی اید که ....
in that case
U
حال که چنین است
atlantis
U
جزیرهای که سابقا گویند درمغرب جبل الطارق وجودداشته و در اثر زلزله بدریافرورفته است
classical economics
U
نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
so and so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
i had never seen such a book
U
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
so to speak
U
اگربتوان چنین چیزی گفت
such being the case
U
حال که چنین است دراینصورت
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.
U
ابدا"چنین چیزی نیست
scilicet
U
از این چنین استنباط میشود.....
so-and-so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
it promisews to be easy
U
چنین مینماید که اسان است
ex-directory
U
شخصی که چنین شمارهای را دارد
But fate decreed otherwise.
U
اما قسمت چنین بود .
is that so?
U
ایا وا قعا چنین است
escheat
U
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
unlawful assembly
U
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
dedications
U
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedication
U
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
The story goes that …
U
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
coloraturas
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
I never saw anything like it.
U
من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
Such a thing does not exist at all .
U
چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
he pretended to be asleep
U
چنین وانمود کرد که خواب است
coloratura
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
so to peaking
U
اگر بتوان چنین چیزی گفت
most favored nation
U
کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
It was inappropriate to make such a remark .
U
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
No such a thing has been stipulated in the contract.
U
درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
Not on your life !
U
هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
sic
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
grand larceny
U
سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
collapse slump
U
از هم پاشیدگی بتن را درازمایش افت بتن بوسیله مخروط ناقص گویند
sick
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sickest
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
dying declarations
U
در CLافهاراتی را گویند که شخص مشرف به موت پس ازاطمینان از قریب الوقوع بودن مرگ خود که مالا" به راستگویی وادارش میکند بیان نماید
damage feasant
U
درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
the big three
U
ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
IOU
U
در CL سند بدهکاری یا سفته یا سند ذمهای را گویند
IOUs
U
در CL سند بدهکاری یا سفته یا سند ذمهای را گویند
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence.
U
قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
this day six months
U
شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
imperialism
U
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
cruelty
U
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
immunity
U
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
paradise rug
U
طرح درختی باغ و گل
[در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences.
U
این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
If so, you've only yourself to blame.
U
اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
if so
U
اگر هست اگر چنین است
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
bill of rights
U
منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
adders
U
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder
U
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
ostensible
U
شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
pictorial rug
U
قالیچه های تصویری
[قالیچه های پرتره]
[در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
sickle leaf
U
برگ های داسی شکل
[این طرح در فرش های لچک ترنج شاه عباسی بکار می رود و به آن برگ های شاه عباسی نیز می گویند.]
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com