Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
such and such
U
چنین و چنان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
methought
U
چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
he has raving mad
U
چنان دیوانه
so
U
همچو چنان
insofar as
U
در چنان درجه و یا فاصله
soit fait comme il est desire
U
بگذار ان چنان که می خواهدباشد
he strike him blind
U
چنان زد که کورش کرد
he made a show of goung
U
چنان وانمودکردکه گویی میرود
to the echo
U
چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
he walks as if he were drunk
U
چنان راه میرود که گویی مست است
it thaws
U
هوا چنان گرم شده که برف رااب میکند
corrupting
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupts
U
تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
variable sweep
U
ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
special verdict
U
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
submarginal land
U
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
so
U
چنین
like this
U
چنین
it happened thaf
U
چنین
i express my regret for it
U
که چنین شد
sic
U
چنین
such
U
چنین
thus
U
چنین
likewise
U
چنین
such
U
یک چنین
secus
U
نه این چنین
i was given to understand
U
چنین فهمیدم
methinks
U
چنین مینماید
so said darius
U
چنین گفت ....
there is a rumour that
U
چنین میگویند که
the report goes
U
چنین گویند
beit so
U
چنین باد
who said so?
U
که چنین حرفی زد
i imagine he is my friend
U
چنین می پندارم
be it so
U
چنین باشد
amen
U
چنین باد
beit so
U
چنین باشد
be it so
U
چنین باد
exactly
U
چنین است
meseems
U
چنین بنظرم میرسد
so-called
U
که چنین نامیده شده
methinks
U
بنظرم چنین میرسد
so called
U
که چنین نامیده شده
that is not the case
U
مطلب چنین نیست
perhaps so
U
شاید چنین باشد
Fate had so decreed . I t was so destined .
U
قسمت چنین بود
what
[some]
people would call
[may call]
<adj.>
U
که چنین نامیده شده
i express my regret for it
U
پوزش میخواهم که چنین شد
semble
U
چنین به نظر می رسد
in that case
U
حال که چنین است
is it not
U
ایا چنین نیست
it follows that.....
U
چنین برمی اید که ....
it look as if
U
چنین مینماید که گویی
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing.
U
ابدا"چنین چیزی نیست
such being the case
U
حال که چنین است دراینصورت
so and so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
so-and-so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
But fate decreed otherwise.
U
اما قسمت چنین بود .
so to speak
U
اگربتوان چنین چیزی گفت
i had never seen such a book
U
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
is that so?
U
ایا وا قعا چنین است
it promisews to be easy
U
چنین مینماید که اسان است
ex-directory
U
شخصی که چنین شمارهای را دارد
scilicet
U
از این چنین استنباط میشود.....
coloraturas
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
The story goes that …
U
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
coloratura
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
so to peaking
U
اگر بتوان چنین چیزی گفت
dedication
U
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications
U
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
I never saw anything like it.
U
من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
Such a thing does not exist at all .
U
چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
he pretended to be asleep
U
چنین وانمود کرد که خواب است
Not on your life !
U
هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
No such a thing has been stipulated in the contract.
U
درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
It was inappropriate to make such a remark .
U
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
sic
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
sickest
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick
U
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
the big three
U
ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence.
U
قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
this day six months
U
شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
cruelty
U
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
imperialism
U
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
immunity
U
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences.
U
این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
If so, you've only yourself to blame.
U
اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
if so
U
اگر هست اگر چنین است
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
bill of rights
U
منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
adder
U
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders
U
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com