English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hay fork U چنگال مخصوص بلندکردن بسته علف ویونجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
luff U قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین
coke fork U چنگال یا انبر مخصوص ذغال کک
kraft U کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
packets U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packet U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
bundling U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
pickup U بلندکردن
rearing U بلندکردن
loft U بلندکردن
lofts U بلندکردن
reared U بلندکردن
rear U بلندکردن
heft U بلندکردن
removing U بلندکردن
removes U بلندکردن
extol U بلندکردن
extolled U بلندکردن
extolling U بلندکردن
extols U بلندکردن
rears U بلندکردن
remove U بلندکردن
louden U صدا را بلندکردن
to kick up dust U خاک بلندکردن
enhance U زیادکردن بلندکردن
enhanced U زیادکردن بلندکردن
enhances U زیادکردن بلندکردن
shoot up <idiom> U ناگهانی بلندکردن
to raise a dust U گردوخاک بلندکردن
enhancing U زیادکردن بلندکردن
ennobles U شرافت دادن بلندکردن
ennobling U شرافت دادن بلندکردن
to get up U بلندکردن ترتیب دادن
ennoble U شرافت دادن بلندکردن
ennobled U شرافت دادن بلندکردن
he wants stirring up U برای بلندکردن بایدسیخش زد
lifting U یک وهله بلندکردن بار
lifts U یک وهله بلندکردن بار
lifted U یک وهله بلندکردن بار
lift U یک وهله بلندکردن بار
enthrones U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthroning U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
pile driver U ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
enthroned U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthrone U برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
clutches U چنگال
prong U چنگال
pitchfork U چنگال
pitchforks U چنگال
clift U چنگال
pawed U چنگال
prongs U چنگال
cleft U چنگال
clefts U چنگال
a fork U یک چنگال
clutch U چنگال
talon U چنگال
talons U چنگال
clutching U چنگال
clutched U چنگال
paws U چنگال
fork چنگال
claw U چنگال
clawed U چنگال
clawing U چنگال
claws U چنگال
paw U چنگال
nail U چنگال
griff U چنگال
pawing U چنگال
nails U چنگال
nailed U چنگال
forking U چنگال
sticks U خطای بلندکردن چوب بیش ازحد نشانه
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
grain U شاخه چنگال
tableware U کارد و چنگال
cutlery U کارد و چنگال
raking U چنگک چنگال
forkedly U بشکل چنگال
rake U چنگک چنگال
rakes U چنگک چنگال
cable grip U چنگال کابل
grapnel ticks U چنگال چهارشاخه
forky U چنگال دار
I don't have a fork. من چنگال ندارم.
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
claw hatchet U تبر چنگال دار
knight fork U چنگال اسب شطرنج
forking U مثل چنگال شدن
ungula U سم ناخن چنگال چنگک
plate basket U سبد قاشق و چنگال
fork U مثل چنگال شدن
muckrake U چنگال یا بیل کودکشی
forked U چنگال مانند شکافته
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
prong U دارای چنگک یا چنگال کردن
prongs U دارای چنگک یا چنگال کردن
statue of liberty play U بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
Could we have a fork please? U ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
pounce U درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounced U درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounces U درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pouncing U درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
prongs U تیزی چنگال تیزی دندان
prong U تیزی چنگال تیزی دندان
bagful U یک بسته
fardel U بسته
solid U بسته
pent U بسته
packets U بسته
solids U بسته
shuts U بسته
grumous U بسته
connected U بسته
clotty U بسته
packet U بسته
ice bound U یخ بسته
barred U بسته
corked U بسته
crossed chaque U چک بسته
crossed cheque U چک بسته
curdy U بسته
datagram U یچ بسته
pack box U بسته
closed U بسته
shutting U بسته
imperforate U بسته
interdependent U به هم بسته
bundling U بسته
package U بسته
logical U یچ بسته
bunged up U بسته
shook U بسته
packaged U بسته
bundles U بسته
packages U بسته
packs U بسته
fronted U صف بسته
pack U بسته
bundle U بسته
stack U بسته
parcel U بسته
trusser U بسته
shut U بسته
kits U بسته
parcels U بسته
stacks U بسته
strikebound U بسته
clotted U بسته
packed بسته ای
kit U بسته
jellied U بسته
uncrossed U بسته
stacked U بسته
pinioned U کت بسته
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
dogging U دفاع بسته
dogs U دفاع بسته
investment foundry U ریخته گی بسته
lappermilk U شیر بسته
dog U دفاع بسته
gelidity U بسته شدگی
packages U بسته بندی
kit U بسته لوازم
congealable U بسته شدنی
lamblkin U زبان بسته
closed circuit U مدار بسته
closed circuits U مدار بسته
blindfold U چشم بسته
homogamy U زناشویی بسته
closed shop U سیستم بسته
icebound U یخ بند یخ بسته
internal drainage U ابریز بسته
investment castings U ریخته گی بسته
kits U بسته لوازم
closed shops U سیستم بسته
ironbound U با اهن بسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com