English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alliterate U چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
euphemism U استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemisms U استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemize U استعمال کلمهء نیکو بجای کلمهء زشت
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
advert U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
adverts U توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
antonyms U کلمهء متضاد
jussive U کلمهء امری
antonym U کلمهء متضاد
apposition U کلمهء وصفی
begin U اغاز کردن
birth U اغاز کردن
lead off U اغاز کردن
commences U اغاز کردن
initiates U اغاز کردن
births U اغاز کردن
commencing U اغاز کردن
inaugurate U اغاز کردن
initiated U اغاز کردن
incept U اغاز کردن
push off U اغاز کردن
launch U اغاز کردن
launched U اغاز کردن
initiating U اغاز کردن
launches U اغاز کردن
inaugurating U اغاز کردن
launching U اغاز کردن
begins U اغاز کردن
inaugurates U اغاز کردن
inaugurated U اغاز کردن
to push off U اغاز کردن
commence U اغاز کردن
commenced U اغاز کردن
initiate U اغاز کردن
inchoate U اغاز کردن
to take arms U جنگ اغاز کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
adeni U کلمهء پیشوندی است که به معنی
adeno U کلمهء پیشوندی است که به معنی
adreno U کلمهء پیشوندی است به معنی
adren U کلمهء پیشوندی است به معنی
aden U کلمهء پیشوندی است که به معنی
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
tee off U اغاز کردن محکم زدن
to pipe up U زدن یا خواندن اغاز کردن
begin U اغاز نهادن شروع کردن
begins U اغاز نهادن شروع کردن
dawn U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
dawned U اغاز اغاز شدن
dawns U اغاز اغاز شدن
acaro U کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
acantho U کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
achromat U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato U کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
initiated U اغاز کردن شروع کردن
initiate U اغاز کردن شروع کردن
initiating U اغاز کردن شروع کردن
initiates U اغاز کردن شروع کردن
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
approximated U نزدیک کردن
approximate U نزدیک کردن
approximates U نزدیک کردن
adduct U بمرکز نزدیک کردن
to trun to a U بصرفه نزدیک کردن
To turn into cash. U به پول نزدیک کردن
transverse adduction U نزدیک کردن افقی
ride herd on <idiom> U از نزدیک دیدن وکنترل کردن
osculate U تماس نزدیک حاصل کردن
near all U نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
range alongside U نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
see for oneself U از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
aggress U نزدیک کردن حمله کردن
the sun is near setting U افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
to catch at something U برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
adversative U حرف نقض کلمهء نقض
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
initiation U اغاز
entrancing U اغاز
inchoation U اغاز
kick off U اغاز
entrances U اغاز
kick-off U اغاز
entranced U اغاز
venues U اغاز
inception U اغاز
initation U اغاز
exordium U اغاز
venue U اغاز
scratch line U خط اغاز
initio U در اغاز
kick-offs U اغاز
primordium U اغاز
insteps U اغاز
instep U اغاز
authorship U اغاز
commencement U اغاز
entrance U اغاز
getaways U اغاز
getaway U اغاز
onset U اغاز
terminus a que U اغاز
origin U اغاز
abinitio U از اغاز
origins U اغاز
jump off U اغاز
get away U اغاز
beginning U اغاز
beginnings U اغاز
originationu U اغاز
outset U اغاز
incipience or ency U اغاز
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
incipit U شروع و اغاز
debut U اغاز کار
leadoff U اغاز ضربت
revival U اغاز رونق
alpha U اغاز شروع
nodal point U نقطه اغاز
soft start U اغاز نرم
birth U اغاز زاد
start bit U بیت اغاز
revivals U اغاز رونق
alphas U اغاز شروع
inaugurator U اغاز کننده
initials U واقع در اغاز
alpha and omega U اغاز و فرجام
self initiated U خود اغاز
debuts U اغاز کار
start of heading U اغاز سرفصل
uppermost U از اغاز از ابتدا
primes U درجه یک اغاز
begin U اغاز شدن
initialling U واقع در اغاز
births U اغاز زاد
initial U واقع در اغاز
introductive U اغاز کننده
som U اغاز پیام
takeoffs U اغاز پرش
to take to U اغاز نهادن
takeoff U اغاز پرش
start of taxt U اغاز متن
at the start U در اغاز کار
at first U در اغاز کار
start of message U اغاز پیام
thru U از اغاز تاانتها
primed U درجه یک اغاز
jump off U اغاز حمله
from a to izzard U از اغاز تا انجام
initialed U واقع در اغاز
initialing U واقع در اغاز
initial point U نقطه اغاز
prime U درجه یک اغاز
begins U اغاز شدن
initialled U واقع در اغاز
wire to wire U از اغاز تا فرجام
prefacing U اغاز پیش گفتار
prefaces U اغاز پیش گفتار
pullulate U اغاز توسعه نهادن
eras U اغاز تاریخ عصر
prefaced U اغاز پیش گفتار
preface U اغاز پیش گفتار
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
staggers U خط اغاز مسیر هر دونده
flagman U پرچم دار خط اغاز
staggering U خط اغاز مسیر هر دونده
stagger U خط اغاز مسیر هر دونده
aurora U سرخی شفق اغاز
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
new departure U اغاز رویه تازه
eolithic U متعلق به اغاز عصرسنگ
hajime U اغاز مبارزه کاراته
originated U اغاز شدن یاکردن
kickoff U ضربه اغاز بازی
upfield U نقطه اغاز بازی
christmas tide U هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
set position U اماده در نقطه اغاز
era U اغاز تاریخ عصر
originate U اغاز شدن یاکردن
through U از اغاز تا انتها کاملا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com