Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crystal allotropy
U
چند شکلی بلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conformity
U
هم شکلی
unification
U
یک شکلی
isodimorphism
U
هم دو شکلی
monotropy
U
تک شکلی
for love or money
<idiom>
U
به هر شکلی
trimorphous
U
سه شکلی
trimorphism
U
سه شکلی
distortions
U
کج شکلی
distortion
U
کج شکلی
amorphism
U
بی شکلی
dimorphism
U
دو شکلی
informity
U
بی شکلی
formlessness
U
بی شکلی
deformation
U
بد شکلی
triform
U
سه شکلی
flint glass
U
بلور
single crystal
U
تک بلور
crystals
U
بلور
crystal glass
U
بلور
crystalliferous
U
بلور زا
prism
U
بلور
crystal
U
بلور
prisms
U
بلور
allotropism
U
چند شکلی
allotropy
U
چند شکلی
isodimorphism
U
تقارن دو شکلی
allotriomorphism
U
چند شکلی
form utility
U
مطلوبیت شکلی
figural openness
U
گشودگی شکلی
figural aftereffect
U
رد حسی شکلی
deformation
U
دگر شکلی
unification
U
یگانگی یک شکلی
trial on procedural matters
U
رسیدگی شکلی
multiform
U
چند شکلی
procedural law
U
قانون شکلی
(the) size of it
<idiom>
U
به شکلی که است
trial on technicalities
U
رسیدگی شکلی
judgment on technicalities
U
حکم شکلی
judgment on procedural matters
U
حکم شکلی
trimorph
U
سه شکلی سه وجهی
detecting crystal
U
بلور اشکارساز
macle
U
بلور زوج
crystalloid
U
شبکه بلور
crystalloid
U
شبیه بلور
crystallography
U
بلور نگاری
crystallography
U
علم بلور
crystal defect
U
نقص بلور
distorted crystal
U
بلور واپیچیده
rock crystal
U
سنگ بلور
quasi crystal
U
شبه بلور
microcrystal
U
ریز بلور
molecular crystal
U
بلور مولکولی
iceland spar
U
بلور ایسلند
iceland crystal
U
بلور ایسلند
host crystal
U
بلور میزبان
host crystal
U
بلور زمینه
glassworker
U
بلور ساز
ionic crystal
U
بلور یونی
monovalent crystal
U
بلور تک والانسی
flint glass
U
فرف بلور
quartz crystal
U
بلور کوارتز
crystallography
U
بلور شناسی
crystallographer
U
بلور شناس
cut glass
U
بلور کریستال
crystal energy
U
انرژی بلور
crystal control
U
تنظیم با بلور
valence crystal
U
بلور کووالانسی
crystals
U
بلور کوارتز
colored crystal
U
بلور سنگین
catwhisker
U
سوزن بلور
cast crystal
U
بلور ریخته
atomic crystal
U
بلور اتمی
glassware
U
بلور الات
whisker
U
سوزن بلور
quartz
U
بلور کوهی
metal crystal
U
بلور فلز
crystal
U
بلور کوارتز
crystal structure
U
ساختار بلور
crystal lattice
U
شبکه بلور
crystal system
U
دستگاه بلور
crystal plane
U
صفحه بلور
crystal growth
U
رشد بلور
crystalliferous
U
موجد بلور
crystal pulling
U
بلور پردازی
crystal gazing
U
بلور بینی
crystallization
U
بلور سازی
covalent crystal
U
بلور کووالانسی
modal dispersion
U
شکلی از پراکندگی پالس ها
c.f.t
U
نظریه میدان بلور
inert gas crystal
U
بلور گازهای بی اثر
crystal growth affinity
U
رشد خواهی بلور
noble gas crystal
U
بلور گازهای بی اثر
crystallography
U
مبحث بلور شناسی
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
triskelion
U
شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
electrostatic crystal field theory
U
نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
frequency changer crystal
U
بلور تغییر دهنده بسامد
crystal field stabilization energy
U
انرژی پایداری میدان بلور
isodimorphism
U
تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
guard cell
U
یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
right out
<idiom>
U
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
figurine algebraic notation
U
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
baluster-side
U
[شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
triskele
U
شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
crystal frequency changer efficiency
U
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
conversion loss of frequency changer cry
U
اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
streamlining
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
What does he look like?
U
او
[مرد]
چه شکلی به نظر می آید؟
[شکل ظاهری]
chart
U
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
quincunx
U
شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور
charted
U
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
pleomorphic
U
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
streamlines
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
foreshortening
U
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
streamline
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
charts
U
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charting
U
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
endomorph
U
بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
crystallography
U
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
trommel
U
غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
humeral veil
U
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
dentil-band
U
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
pausal form
U
دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
charting
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charted
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charts
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
bravo, pattern
U
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
chart
U
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
vertical diagraph
U
شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
stratus
U
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
acrostolium
U
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
cable drum
U
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
load module
U
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
charting
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
polymorph
U
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
shapes
U
قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
shape
U
قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
whisker
U
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
glasswork
U
شیشه الات بلور الات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com