Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
as is well known
U
چنانکه همه کس بخوبی میدانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is common knowledge that ...
U
این را همه کس بخوبی میدانند که ...
It's a well-known fact that ....
U
این را همه کس بخوبی میدانند که ...
prettily
U
بخوبی چنانکه باید
reflexively
U
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
all the world knows
U
میدانند
orohippus
U
سنگواره چارپایی که اسب رازاده ان میدانند
truly
U
بخوبی
as well as
U
بخوبی
beautifully
U
بخوبی
it is safe to say
U
بخوبی میتوان گفت
native speaker
U
سخنگوی بخوبی زبان مادری
money spinner
U
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
ambidexter
U
کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
well informed
U
بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
print shop
U
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
phyrgian cap
U
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
stratus
U
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
he took my words in good part
U
سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید
intuitivism
U
اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
how
U
چنانکه
so that
U
چنانکه
as
U
چنانکه
in the event that
U
چنانکه
dilatorily
U
چنانکه پرشود
as it deserves
U
چنانکه باید
coordinately
U
چنانکه یکجورباشد
prettily
U
چنانکه زیبانماید
insolubly
U
چنانکه اب نشود
gratifyingly
U
چنانکه خوشنودسازد
cresuendo
U
چنانکه صداخردخرد
so to speak
U
چنانکه گویی
permissively
U
چنانکه مخیرسازد
proper
U
چنانکه شایدوباید
as is well known
U
چنانکه مشهور
expressively
U
چنانکه مقصودرابرساند
pinchingly
U
چنانکه فشاراورد
admissibleness
U
چنانکه روا
inviolably
U
چنانکه سزاوارحرمت باشد
pliably
U
چنانکه بتوان خم کرد
heliocentrically
U
چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
privatively
U
چنانکه نفی یا استثناکند
meaningly
U
چنانکه مقصودرا برساند
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
gratifyingly
U
چنانکه خوشی دهد
inexcusably
U
چنانکه نتوان معذوردانست
pitfully
U
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
permissively
U
چنانکه اجازه بدهد
medially
U
چنانکه درمیان باشد
meetly
U
چنانکه در خور باشد
meetly
U
چنانکه باید و شاید
opprobriously
U
چنانکه رسوایی اورد
irrecoverably
U
چنانکه بهبودی نپذیرد
passably
U
چنانکه بتوان پذیرفت
invulnerably
U
چنانکه زخم برندارد
perniciously
U
چنانکه زیان اورد
inexpressively
U
چنانکه مقصودرا نرساند
fitfully
U
چنانکه بگیردوول کند
culpably
U
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
decreasingly
U
چنانکه روبکاهش گذارد
funnily
U
چنانکه خنده اورد
effusively
U
چنانکه گویی بریزد
according as
چنانکه بدان سان که
according to his version
U
چنانکه او شرح میداد
comme il faut
U
چنانکه باید وشاید
convincingly
U
چنانکه متقاعد کند
brilliantly
U
چنانکه برجسته باشد
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
decrescendo
U
چنانکه صداخردخردضعیف شود
interminably
U
چنانکه تمام نشود
pleasingly
U
چنانکه خوش ایند باشد
piquantly
U
چنانکه دهن رامزه بیاورد
perplexingly
U
چنانکه گیج یا حیران سازد
causatively
U
چنانکه دلالت برسبب نماید
pestilently
U
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
inviolately
U
چنانکه بی حرمت نشده باشد
intelligibly
U
واضحا چنانکه بتوان دریافت
intangibly
U
چنانکه نتوان درک کرد
intangibly
U
چنانکه نتوان احساس کرد
irrefragably
U
چنانکه نتوان تکذیب کرد
interchangeably
U
چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
practicably
U
چنانکه بتوان اجرا نمود
onerously
U
چنانکه مستلزم انجام تعهدی
prepossessingly
U
چنانکه جلب توجه نماید
peerlessly
U
چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
objectiveness
U
چنانکه در خارج معقول باشد
perceptibly
U
چنانکه بتوان درک کرد
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
assumably
U
چنانکه بتوان فرض کرد
presentably
U
چنانکه بتوان پیشکش کرد
inseparably
U
چنانکه نتوان سوا کرد
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
organically
U
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
engagingly
U
چنانکه سرگرم یامشغول کند
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
epidemically
U
چنانکه همه جاسرایت کند
grandiosely
U
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
hereditably
U
چنانکه بتوان ارث برد
euphoniously
U
چنانکه بگوش خوش ایندباشد
inappreciably
U
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
sanguinarily
U
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
immovably
U
چنانکه نتوان جنبش داد
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
fadelessly
U
چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
inexhaustibly
U
چنانکه تهی یاتمام نشود
commendably
U
چنانکه شایان ستایش باشد
inexpressibly
U
چنانکه نتوان بیان کرد
pardonably
U
چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
illustratively
U
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
sententiously
U
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
functionally
U
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
persuasively
U
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
exhaustively
U
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
penitentially
U
چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
adequately
U
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
paradoxically
U
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
contemptibly
U
چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
colourably
U
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
invidiously
U
چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
to kick over the traces
U
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
changeably
U
چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
inscrutably
U
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
cogently
U
چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
incommunicably
U
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
admissibly
U
بطور قابل قبول چنانکه روا
laboriously
U
ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
flowerily
U
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
implacably
U
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
indescribably
U
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
picturesquely
U
چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
maritally
U
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
nutritiously
U
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
movably
U
چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
to eat humble pie
U
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
nutritively
U
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
adorably
U
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
accountably
U
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
commensurably
U
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
indefeasibly
U
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
accordantly
U
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
corrigibly
U
چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
discreditably
U
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
retrospectively
U
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
irremissibly
U
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
attributively
U
بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
impalpably
U
چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
irreversibly
U
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
portentously
U
چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
modernly
U
بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
officinal names of drugs
U
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
pontifically
U
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
accessibly
U
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
opaquely
U
چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
irreclaimably
U
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
inaccessibily
U
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
ineradicably
U
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
rough handling of a thing
U
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
propor tionably
U
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com