English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
organically U چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
complements U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
reflexively U چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
blacktop U موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
deformation U تغییر شکل فیزیکی درساختمان
bracing U قطعهای که عمل کشش را درساختمان یا چوبست انجام میدهد
authorized level of organization U سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
inorganization U بی سازمانی
institutional U سازمانی
organizational U سازمانی
organization chart U نمودار سازمانی
organizational psychology U روانشناسی سازمانی
nonorganic U غیر سازمانی
quarters in kind U منازل سازمانی
augments U غیر سازمانی
augmenting U غیر سازمانی
organizational identity U هویت سازمانی
augmented U غیر سازمانی
augment U غیر سازمانی
organic U سازمانی اصلی
organic U سازمانی الی
organic U یکان سازمانی
organizational U یکان سازمانی
complemented U پرسنل سازمانی
organization scheme U نمودار سازمانی
complements U پرسنل سازمانی
complementing U پرسنل سازمانی
complement U پرسنل سازمانی
branch material position U شغل سازمانی
organizational maintenance U تعمیرات سازمانی
organization control U کنترل سازمانی
organizational maintenance U نگهداری سازمانی
style U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
make-up U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
packaging U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
style U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
packaging U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
layout U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
validated position U شغل بلاتصدی سازمانی
layout U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
make-up U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
design U ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
positioned U مقام شغل سازمانی
noncrew U خدمه غیر سازمانی
roll call U حضور و غیاب سازمانی
side job U شغل غیر سازمانی
site license U مجوز درون سازمانی
organizational citizenship behavior U رفتار شهروندی سازمانی
validated position U محل سازمانی خالی
make-up U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
position U حالت محل سازمانی
position U مقام شغل سازمانی
design U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
positioned U حالت محل سازمانی
layout U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
style U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
design U آرایش [سازمانی یا سیستمی]
so that U چنانکه
how U چنانکه
as U چنانکه
in the event that U چنانکه
reshuffled U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles U تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
coordinately U چنانکه یکجورباشد
gratifyingly U چنانکه خوشنودسازد
cresuendo U چنانکه صداخردخرد
dilatorily U چنانکه پرشود
so to speak U چنانکه گویی
insolubly U چنانکه اب نشود
proper U چنانکه شایدوباید
admissibleness U چنانکه روا
permissively U چنانکه مخیرسازد
as is well known U چنانکه مشهور
as it deserves U چنانکه باید
pinchingly U چنانکه فشاراورد
prettily U چنانکه زیبانماید
expressively U چنانکه مقصودرابرساند
billeting U محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeted U محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billets U محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billet U محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
in house training U برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
BSI U سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
invulnerably U چنانکه زخم برندارد
inexcusably U چنانکه نتوان معذوردانست
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
convincingly U چنانکه متقاعد کند
privatively U چنانکه نفی یا استثناکند
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
funnily U چنانکه خنده اورد
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
meetly U چنانکه باید و شاید
decreasingly U چنانکه روبکاهش گذارد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
irrecoverably U چنانکه بهبودی نپذیرد
perniciously U چنانکه زیان اورد
inexpressively U چنانکه مقصودرا نرساند
effusively U چنانکه گویی بریزد
meaningly U چنانکه مقصودرا برساند
medially U چنانکه درمیان باشد
prettily U بخوبی چنانکه باید
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
fitfully U چنانکه بگیردوول کند
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
according to his version U چنانکه او شرح میداد
according as چنانکه بدان سان که
decrescendo U چنانکه صداخردخردضعیف شود
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
permissively U چنانکه اجازه بدهد
meetly U چنانکه در خور باشد
comme il faut U چنانکه باید وشاید
gratifyingly U چنانکه خوشی دهد
invisibly U چنانکه دیده نشود
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
interminably U چنانکه تمام نشود
heliocentrically U چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
irrefragably U چنانکه نتوان تکذیب کرد
objectiveness U چنانکه در خارج معقول باشد
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
peerlessly U چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
perplexingly U چنانکه گیج یا حیران سازد
pleasingly U چنانکه خوش ایند باشد
sanguinarily U چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
onerously U چنانکه مستلزم انجام تعهدی
piquantly U چنانکه دهن رامزه بیاورد
intangibly U چنانکه نتوان احساس کرد
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
inviolately U چنانکه بی حرمت نشده باشد
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
engagingly U چنانکه سرگرم یامشغول کند
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
immovably U چنانکه نتوان جنبش داد
epidemically U چنانکه همه جاسرایت کند
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
euphoniously U چنانکه بگوش خوش ایندباشد
commendably U چنانکه شایان ستایش باشد
inexpressibly U چنانکه نتوان بیان کرد
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
as is well known U چنانکه همه کس بخوبی میدانند
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
intangibly U چنانکه نتوان درک کرد
fadelessly U چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
inseparably U چنانکه نتوان سوا کرد
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
secondary U سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
R & D U سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
society of certified processors U سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
functionally U چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
to kick over the traces U لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
invidiously U چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
cogently U چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
paradoxically U چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
penitentially U چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
illustratively U چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
incommunicably U چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
contemptibly U چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
enterprises U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
custodian U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
enterprise U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
custodians U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
indefeasibly U بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
flowerily U چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
discreditably U چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
adorably U چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com