English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trunk U چمدان بزرگ صندوق
trunks U چمدان بزرگ صندوق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boot [British E] U صندوق چمدان [خودرو]
trunk [American E] U صندوق چمدان [خودرو]
crate U صندوق بزرگ چوبی
crates U صندوق بزرگ چوبی
portmanteau U چمدان
suit case U چمدان
portmanteaus U چمدان
portmanteaux U چمدان
kist U چمدان
valise U چمدان
cases U چمدان
case U چمدان
holdalls U چمدان
suitcases U چمدان
suitcase چمدان
holdall U چمدان
valises U چمدان
handbags U چمدان کوچک
handbag U چمدان کوچک
baggage U چمدان بارسفر
To pack a suitcase. U چمدان بستن
weekender U چمدان کوچک سفری
footlocker U چمدان قفل دار
Do you have any more luggage? U آیا چمدان یا بار دیگری دارید؟
live out of a suitcase <idiom> U تنها بایک چمدان زندگی کردن
attache case U چمدان یا جامه دان مخصوص حمل اسناد
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
cash office U صندوق
cash U صندوق
cashed U صندوق
cashes U صندوق
funded U صندوق
cases U صندوق
case U صندوق
cashing U صندوق
water jacket U صندوق اب
fund U صندوق
coffer U صندوق
lacunar U صندوق
coffers U صندوق
box U صندوق
chests U صندوق
chest U صندوق
chest set U صندوق
boxes U صندوق
hutches U صندوق
hutch U صندوق
bank of deposit U صندوق پس انداز
cashier's allowance U کسر صندوق
letterbox U صندوق پست
ballot boxes U صندوق ارا
letterbox U صندوق مراسلات
letterboxes U صندوق پست
letterboxes U صندوق مراسلات
kench U تغار صندوق
aid fund U صندوق تعاون
letter box U صندوق پست
post-boxes U صندوق پست
letter drop U صندوق پست
post-box صندوق پست
cash office U دایره صندوق
risk money U کسر صندوق
cash deficit U کسر صندوق
cash box U صندوق پول
money box U صندوق اعانه
money-boxes U صندوق اعانه
crates U صندوق مشبک
crate U صندوق مشبک
trunk U بشکه صندوق
strongbox U گاو صندوق
box caisson U صندوق قالب پی
box maker U صندوق ساز
savings bank U صندوق پس انداز
postbox U صندوق پست
box type van body U بدنه صندوق
money box U صندوق دستگیری
cases U پوشانیدن صندوق
closet U صندوق خانه
ballot box U صندوق ارا
closeted U صندوق خانه
caisson U صندوق مهمات
case U صندوق جعبه
closeting U صندوق خانه
case U پوشانیدن صندوق
closets U صندوق خانه
pension fund U صندوق بازنشستگی
loan fund U صندوق وام
trunks U بشکه صندوق
cases U صندوق جعبه
poor box U صندوق اعانه
penny bank U صندوق پس انداز
money-box U صندوق اعانه
savings bank U صندوق پس انداز
provident bank U صندوق پس انداز
trustee savings bank U صندوق پس انداز
bin U جازغالی صندوق
altar-tomb U صندوق مزار
mailboxes U صندوق پست
to coffer U در صندوق اندوختن
bins U جازغالی صندوق
mailbox U صندوق پست
post U صندوق پست تعجیل
social insurance fund U صندوق بیمههای اجتماعی
caisson U [محفظه یا صندوق زیرآبی]
safecracker U دزد صندوق باز کن
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
repositories U صندوق تابوت فرف
orderly bin U صندوق زباله در خیابان
repository U صندوق تابوت فرف
yegg U دزد صندوق شکن
depositary for a fund U سپرده برای یک صندوق
cash registers U صندوق پول شمار
exchanged stabilization fund U صندوق تثبیت ارز
gold pool U صندوق مشترک طلا
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
posts U صندوق پست تعجیل
posted U صندوق پست تعجیل
post- U صندوق پست تعجیل
chested U صندوق یا سینه دار
incase U در صندوق قرار دادن
mess treasurer U متصدی صندوق باشگاه
boot locke U قفل صندوق عقب
boxlike U بشکل صندوق یاجعبه
boxy U بشکل صندوق مشت زن
cash register U صندوق پول شمار
savings and loan association U صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
community chest U صندوق اعانه برای امورخیریه
IMF U مخفف صندوق بینالمللی پول
pillar boxes U صندوق پستی ستونی شکل
pillar box U صندوق پستی ستونی شکل
feretory U [صندوق آثار مقدس کلیسا]
international monetary fund U صندوق بین المللی پول
casket U جعبه جواهر صندوق یاتابوت
caskets U جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cash U دریافت کردن صندوق پول
cashed U دریافت کردن صندوق پول
cashes U دریافت کردن صندوق پول
cash register U صندوق [محل پرداخت پول]
cashing U دریافت کردن صندوق پول
yeggman U جانی ولگرد دزد صندوق شکن
funded U تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
raee show U نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
fund U تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
slop chest U صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
sales register U صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
safe deposit U صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailbox U انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes U انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
offshore company U شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
rain box U صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To cast ones vote. U رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights U این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
extra- U بزرگ
full bottomed U بزرگ
smallest U بزرگ نه
gross U بزرگ
vasty U بزرگ
voluminous U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
long ton U تن بزرگ
gravest U بزرگ
graves U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
extras U بزرگ
grave U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
grossed U بزرگ
extra U بزرگ
grosser U بزرگ
vast U بزرگ
grosses U بزرگ
immane U بزرگ
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
hugeous U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
grossest U بزرگ
smaller U بزرگ نه
spankings U بزرگ
spanking U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
grossing U بزرگ
of a large size U بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com