Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
infibulation
U
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sexual
U
وابسته به الت تناسلی و جماع
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
to take action to prevent
[stop]
such practices
U
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
bacteriolysis
U
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
semaphore
U
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
genitalia
U
اندامهای تناسلی الات تناسلی
copulates
U
جماع کردن
copulated
U
جماع کردن
copulating
U
جماع کردن
copulate
U
جماع کردن
dight
U
جماع کردن
sexual intercourse
U
وطی جماع کردن
fail
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
obstructionist
U
کسیکه برای جلوگیری
dikes
U
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to avoid distortion of the results
[produced]
by ...
U
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
dyke
U
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
kyanize
U
باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
dykes
U
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
buffer
U
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
bailout
U
کمک مالی
[برای جلوگیری از ورشکستگی]
[اقتصاد]
sunscreens
U
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreen
U
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
boundary
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
gaiting strap
U
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
fly net
U
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
maintenance
U
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
boundaries
U
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
bulk head
U
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
flopping
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
jape
U
گمراه کردن جماع کردن
meddled
U
پراکنده کردن جماع کردن
meddles
U
پراکنده کردن جماع کردن
meddle
U
پراکنده کردن جماع کردن
windbreak
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreaks
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
retraction lock
U
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
encoding
U
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
radiation shield
U
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
to rough a horse's shoes
U
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
sealsking
U
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
fail safe system
U
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
anti spin
U
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
wire locking
U
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
carbon seal
U
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
preventive justice
U
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
locknut
U
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
joggles
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
anti blush tinner
U
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
spacer
U
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
end finish
U
گره جناقی
[گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
scrambler
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
deflate
U
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated
U
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating
U
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates
U
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
coitus
U
جماع
coition
U
جماع
copulation
U
جماع
carnal knowledge
U
جماع
sexual intercourse
U
جماع
sexual relations
U
جماع
cohabitation
U
جماع
checks
U
جلوگیری کردن از
arrest
U
جلوگیری کردن
pull up
U
جلوگیری کردن
prohibits
U
جلوگیری کردن
rebuffs
U
جلوگیری کردن
hold in
U
جلوگیری کردن
checked
U
جلوگیری کردن از
to provide against
U
جلوگیری کردن
rebuff
U
جلوگیری کردن
prevented
U
جلوگیری کردن از
keeps
U
جلوگیری کردن
rebuffing
U
جلوگیری کردن
arrested
U
جلوگیری کردن
to keep back
U
جلوگیری کردن از
prevent
U
جلوگیری کردن
prohibiting
U
جلوگیری کردن
preventing
U
جلوگیری کردن
preventing
U
جلوگیری کردن از
prevents
U
جلوگیری کردن
prevents
U
جلوگیری کردن از
prevented
U
جلوگیری کردن
arrests
U
جلوگیری کردن
keep
U
جلوگیری کردن
prohibit
U
جلوگیری کردن
rebuffed
U
جلوگیری کردن
prevent
U
جلوگیری کردن از
hold
U
جلوگیری کردن
holds
U
جلوگیری کردن
hindering
U
جلوگیری کردن
inhibit
U
جلوگیری کردن
rule out
U
جلوگیری کردن
inhibits
U
جلوگیری کردن
check
U
جلوگیری کردن از
hindered
U
جلوگیری کردن
restrain
U
جلوگیری کردن از
hinder
U
جلوگیری کردن
restraining
U
جلوگیری کردن از
bridling
U
جلوگیری کردن از
bridles
U
جلوگیری کردن از
bridled
U
جلوگیری کردن از
restrains
U
جلوگیری کردن از
bridle
U
جلوگیری کردن از
hinders
U
جلوگیری کردن
randy
[British E]
<adj.>
U
آزمند جماع
bestiality
U
جماع با حیوانات
coitus interruptus
U
جماع منقطع
horny
<adj.>
U
آزمند جماع
bestiality
U
جماع با حیوان
buggery with animals
U
جماع با حیوانات
zooerasty
U
جماع با حیوان
coitophobia
U
جماع هراسی
coitus reservatus
U
جماع مطول
onanism
U
جماع منقطع
anal intercourse
U
جماع مقعدی
sodomyh
U
جماع غیرطبیعی
sodomy
U
جماع باحیوانات
partisans of consensus
U
اهل جماع
to avert bankruptcy
U
از ورشکستگی جلوگیری کردن
to avoid bankruptcy
U
از ورشکستگی جلوگیری کردن
snubs
U
جلوگیری سرزنش کردن
nail
U
از انتشارچیزی جلوگیری کردن
snubbing
U
جلوگیری سرزنش کردن
nailed
U
از انتشارچیزی جلوگیری کردن
to pull short
U
یک مرتبه جلوگیری کردن
snub
U
جلوگیری سرزنش کردن
nails
U
از انتشارچیزی جلوگیری کردن
repel
U
نپذیرفتن جلوگیری کردن از
repelled
U
نپذیرفتن جلوگیری کردن از
inhibits
U
از بروزاحساسات جلوگیری کردن
repelling
U
نپذیرفتن جلوگیری کردن از
repels
U
نپذیرفتن جلوگیری کردن از
inhibit
U
از بروزاحساسات جلوگیری کردن
to resist heat
U
از نفوذگرما جلوگیری کردن
snubbed
U
جلوگیری سرزنش کردن
sexual intercourse
U
جفت گیری جماع
get by
U
ازشکست و یاحادثه جلوگیری کردن
head off
<idiom>
U
مانع شدن از ،جلوگیری کردن
holds
U
متصرف بودن جلوگیری کردن از
hold
U
متصرف بودن جلوگیری کردن از
pick up oneself
U
از افتادن خود جلوگیری کردن
to pick up oneself
U
از افتادن خود جلوگیری کردن
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
obstructions
U
حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
obstruction
U
حایل شدن جلوگیری کردن ممانعت
to try to stop the march of time
U
تلاش به جلوگیری از گذشت زمان کردن
to shut in
U
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
carriers
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
justify
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifies
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifying
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
hinders
U
ممانعت کردن جلوگیری کردن
hinder
U
ممانعت کردن جلوگیری کردن
hindering
U
ممانعت کردن جلوگیری کردن
hindered
U
ممانعت کردن جلوگیری کردن
to keep in
U
توقیف کردن جلوگیری کردن
reproductive
U
تناسلی
sexual organs
U
تناسلی
copulatory
U
تناسلی
sexual
U
تناسلی
genital
U
تناسلی
bozo bit
U
بیت صفت که از کپی گرفتن یا حدف کردن یک فایل جلوگیری میکند
genital zone
U
ناحیه تناسلی
genital character
U
منش تناسلی
genital eroticism
U
شهوت تناسلی
genital organ
U
الت تناسلی
urogenital
U
ادراری- تناسلی
genital organs
U
الات تناسلی
genito urinary
U
تناسلی بولی
urinogenital
U
ادراری- تناسلی
genito urinary
U
تناسلی وبولی
private
U
اعضاء تناسلی
pregenital
U
پیش تناسلی
genital phase
U
مرحله تناسلی
generative glands
U
غدههای تناسلی
genitalia
U
اندامهای تناسلی
privates
U
اعضاء تناسلی
genitals
U
اندامهای تناسلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com