Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gear blank
U
چرخ دنده کار نکرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unbowed
U
انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
ungear
U
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
unexploded
U
عمل نکرده مهمات عمل نکرده
spur gear
U
دنده مهمیزی دنده خاردار
pinioning
U
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion
U
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions
U
دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission
U
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
rougher
U
دنده دنده کننده
look before your leap
U
گز نکرده
unsight
U
امتحان نکرده
untravelled
U
سفر نکرده
rudimental
U
رشد نکرده
sole
U
ازدواج نکرده
single
U
ازدواج نکرده
soles
U
ازدواج نکرده
unkempt
U
شانه نکرده
niet le fait
U
او نکرده است
indigested
U
فکر نکرده
abortive
<adj.>
رشد نکرده
dud
U
گلوله عمل نکرده
paddies
U
برنج اسیاب نکرده
uncounselled
U
مشورت نکرده
[نداده]
paddy
U
برنج اسیاب نکرده
unused
U
عادت نکرده بکارنبرده
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
You haven't changed.
U
تو هیچ تغییر نکرده ای
[رفتار]
.
impennate
U
دارای بالهای رشد نکرده
absolute dud
U
گلوله اتمی عمل نکرده
dwarf dud
U
بمب اتمی عمل نکرده
stunted tree
U
درخت رشد نکرده وکوتاه
unfledged
U
پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
order form
U
نمونه سفارش نامه پر نکرده
nuclear dud
U
بمب عمل نکرده اتمی
he is not quite rested
U
خوب رفع خستگی نکرده
seed wool
U
پنبه خام یاپاک نکرده
Nobody was late except me .
U
هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
cleans
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
clean
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleanest
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
dwarf dud
U
جنگ افزار هستهای عمل نکرده
cleaned
U
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
unschooled
U
تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
bomb cemetery
U
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
polywag
U
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
Nothing has changed there.
U
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
slinking
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks
U
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
abortion
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortions
U
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
sprocket
U
دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to
U
تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
presumptive instruction
U
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
accumulated profit
U
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
syntactic error
U
خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
geap
U
دنده
geared
U
دنده
gear
دنده
dependum
U
ته دنده
costa
U
دنده
hard-nosed
U
یک دنده
gears
U
دنده
spare ribs
U
سر دنده
drive
U
دنده
strict
U
یک دنده
slat
U
دنده ها
slats
U
دنده ها
rib
U
دنده
stricter
U
یک دنده
strictest
U
یک دنده
drives
U
دنده
top radius
U
گردی سر دنده
cog wheel
U
چرخ دنده
timber
U
دنده عرضی
toothed wheel
U
چرخ دنده
gear box
U
جعبه دنده
transmission case
U
جعبه دنده
gear cutter
U
دنده تراش
gear case
U
جعبه دنده
spareribs
U
گوشت دنده
cramwheel
U
دنده مخروطی
wheelwork
U
چرخ دنده
pinion
U
جرخ دنده
dependum angle
U
زاویه ته دنده
external thread
U
دنده خارجی
drive mechanism
U
جعبه دنده
ratchet
U
دنده جغجغه ای
cogged wheel
U
چرخ دنده
french chop
U
گوشت دنده
cramwheel
U
دنده کرامویل
gear level
U
دسته دنده
sheath
U
تیزی دنده
reverse gears
U
دنده معکوس
reverse gear
U
دنده معکوس
jackshaft
U
دنده عقب
jackshaft
U
دنده دو در اتومبیل
laticostate
U
دنده پهن
cogged wheels
U
چرخ دنده ها
low gear
U
دنده کندکن
cog wheels
U
چرخ دنده ها
cogwheels
U
چرخ دنده ها
gearwheels
U
چرخ دنده ها
gear wheels
U
چرخ دنده ها
sheaths
U
تیزی دنده
high speed
U
دنده سریع
steering gear
U
دنده سکان
gear wheel
U
چرخ دنده
steering gear
U
دنده فرمان
grooved
U
دنده دار
spur gear
U
دنده ملخی
sprocket
U
دنده زنجیر
ribbed
U
دنده دار
cog
[cogwheel]
U
چرخ دنده
pinwheel
U
چرخ دنده
shifting lever
U
دسته دنده
gearwheel
U
چرخ دنده
planetary gear
U
دنده خورشیدی
gearbox
U
جعبه دنده
gears
U
جعبه دنده
gearshifts
U
دنده عوض کن
gearboxes
U
جعبه دنده
gearing
U
جعبه دنده
gear
U
جعبه دنده
rib
U
دنده میله
gearshifts
U
میله دنده
rib
U
گوشت دنده
frame
U
دنده عرضی
stick shift
U
دسته دنده
geared
U
جعبه دنده
cross-rib
U
دنده ی قوس
gears
U
چرخ دنده
geared
U
چرخ دنده
cogs
U
دنده چرخ
threads
U
دنده پیچ
longitudinal
U
دنده طولی
gearshift
U
میله دنده
cogwheel
U
چرخ دنده
stave
U
دنده بشکه
transmission
U
جعبه دنده
cog
U
دنده چرخ
pinions
U
جرخ دنده
bevel gear
U
دنده کرامویل
bevel gear
U
دنده مورب
transmissions
U
جعبه دنده
gear
چرخ دنده
chop
U
گوشت دنده
thread
U
دنده پیچ
gearshift
U
دنده عوض کن
worm gear
U
دنده مارپیچی
worm gear
U
دنده مورب
bendix
U
دنده بندیکس
bendix
U
دنده استارت
pinioning
U
جرخ دنده
planetary gear
U
جعبه دنده خورشیدی
riblet
U
انتهای دنده گوسفند
reduction gear
U
چرخ دنده کاهنده
rachet
U
ضامن چرخ دنده
short ribs
U
گوشت با استخوان دنده
quick change gearbox
U
جعبه دنده نورتون
planetary gear
U
چرخ دنده سیارهای
precostal
U
واقع در پیش دنده ها
sawtooth wave
U
موج دنده ارهای
gear shift
U
دسته دنده اتومبیل
gear box
U
جعبه دنده گیرباکس
transmission oil
U
روغن جعبه دنده
tricostate
U
سه دندهای دارای سه دنده
get up on the wrong side of the bed
<idiom>
U
از دنده چپ بلند شدن
tumble gear
U
چرخ دنده واسطه
spare ribs
U
گوشت دنده با استخوان
gear stick
U
دسته دنده اتومبیل
worm wheel
U
چرخ دنده حلزونی
worm wheel
U
دنده کرمی شکل
worm gear
U
چرخ دنده حلزونی
transmission grease
U
گریس جعبه دنده
starter gear ring
U
چرخ دنده استارتر
steering gear
U
جعبه دنده فرمان
step up gear
U
چرخ دنده افزاینده
gear lever
U
دسته دنده اتومبیل
sun gear
U
چرخ دنده خورشیدی
cross-springer
U
[دنده اریب در طاق]
pinioning
U
چرخ دنده جناحی
transmission gear
U
چرخ دنده انتقال
differential gear
U
دنده عقب اتومبیل
contact backlash
U
دنده کور تماس
compasition gear
U
چرخ دنده مرکب
rib
U
دنده دار کردن
gear in
U
درگیری دو چرخ دنده
gear quadrant
U
ماهک جعبه دنده
gear ratio
U
نسبت چره دنده ها
pinions
U
دنده هرزه گرد
gear transmission ratio
U
نسبت دنده گیربکس
pinions
U
چرخ دنده جناحی
gearbox position
U
وضعیت جعبه دنده
pinioning
U
دنده هرزه گرد
gear
U
پوشش دنده دار
gear friction
U
اصطکاک چرخ دنده
gear cutting
دنده تراشی
[مهندسی]
driving gear
U
چرخ دنده محرک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com