Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
whirl
U
چرخیدن گردش سریع
whirled
U
چرخیدن گردش سریع
whirling
U
چرخیدن گردش سریع
whirls
U
چرخیدن گردش سریع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slew
U
گردش سریع توپ
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
flowchart template
U
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
equation of exchange
U
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
speedy
U
سریع السیر سریع
speediness
U
سریع السیر سریع
rotate
U
چرخیدن
twirl
U
چرخیدن
twirls
U
چرخیدن
heel
U
چرخیدن
twirling
U
چرخیدن
heels
U
چرخیدن
twirled
U
چرخیدن
rotated
U
چرخیدن
roll up
U
چرخیدن
windmills
U
چرخیدن
to be in a whirl
U
چرخیدن
rotates
U
چرخیدن
slue
U
چرخیدن
windmill
U
چرخیدن
reels
U
چرخیدن
to turn round
U
چرخیدن
spin
U
چرخیدن
wheels
U
چرخیدن
wheeling
U
چرخیدن
spins
U
چرخیدن
wheel
U
چرخیدن
revolve
U
چرخیدن
revolved
U
چرخیدن
revolves
U
چرخیدن
swing
U
چرخیدن
turns
U
چرخیدن
turn
U
چرخیدن
reeling
U
چرخیدن
reel
U
چرخیدن
reeled
U
چرخیدن
swings
U
چرخیدن
trundle
U
گشتن چرخیدن
change spin
U
چرخیدن با تغییر پا
fullest
U
چرخیدن ژیمناست
twists
U
پیچاندن چرخیدن
birr
U
صدای چرخیدن
twisting
U
پیچاندن چرخیدن
twist
U
پیچاندن چرخیدن
trundled
U
گشتن چرخیدن
trundling
U
گشتن چرخیدن
full
U
چرخیدن ژیمناست
turn
U
چرخیدن تاباندن
turns
U
گشتن چرخیدن
trundles
U
گشتن چرخیدن
turn
U
گشتن چرخیدن
turns
U
چرخیدن تاباندن
pivot
U
روی چیزی چرخیدن
orbited
U
چرخیدن به دور یک مدار
whiz
U
مثل فرفره چرخیدن
pivot
U
روی پاشنه چرخیدن
shoulder roll
U
چرخیدن روی شانه ها
wry
U
کنایه امیز چرخیدن
sit spin
U
چرخیدن روی یک اسکیت
pivoted
U
روی چیزی چرخیدن
pivoted
U
روی پاشنه چرخیدن
left turn
U
حرکت به چپ به سمت چپ چرخیدن
pivots
U
روی پاشنه چرخیدن
pivots
U
روی چیزی چرخیدن
orbits
U
چرخیدن به دور یک مدار
orbit
U
چرخیدن به دور یک مدار
trill
U
چرخیدن روان شدن
troll
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
whirled
U
چرخ دادن چرخیدن
whirls
U
چرخ دادن چرخیدن
trilled
U
چرخیدن روان شدن
whirling
U
چرخ دادن چرخیدن
trills
U
چرخیدن روان شدن
whirl
U
چرخ دادن چرخیدن
purling
U
مثل فرفره چرخیدن
trolls
U
چرخیدن چرخاندن گرداندن
purls
U
مثل فرفره چرخیدن
purled
U
مثل فرفره چرخیدن
run around in circles
<idiom>
U
دور خود چرخیدن
wryly
U
کنایه امیز چرخیدن
purl
U
مثل فرفره چرخیدن
pivots
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
jackson haines spin
U
چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
pivot
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivoted
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
free spool
U
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
swing
U
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swivelled
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swinge
U
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
swivels
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swings
U
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swivel
U
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
chest roll
U
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
bias
U
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
biases
U
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
spinner play
U
حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
to wobble
[rotate unevenly]
U
لنگ بودن
[تاب داشتن]
[به طور نامنظم چرخیدن]
[اصطلاح روزمره]
flipped
U
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips
U
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip
U
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
change of edge
U
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
ease turn
U
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
gyration
U
گردش
strolls
U
گردش
revolutions
U
گردش
gyrations
U
گردش
revolution
U
گردش
jaunt
U
گردش
hikes
U
گردش
wrests
U
گردش
wresting
U
گردش
wrested
U
گردش
circumrotation
U
گردش
perambulation
U
گردش
revs
U
گردش
revved
U
گردش
rev
U
گردش
revving
U
گردش
ambulation
U
گردش
walking
U
گردش
stroll
U
گردش
operation
U
گردش
strolled
U
گردش
counterclockwise rotation
U
گردش به چپ
wrest
U
گردش
promenades
U
گردش
jaunts
U
گردش
meanders
U
گردش
twirls
U
گردش
rotation
U
گردش
runs
U
گردش
cycle
U
گردش
movement
U
گردش
race
U
گردش
raced
U
گردش
races
U
گردش
cycles
U
گردش
excursions
U
گردش
twirling
U
گردش
traverse
U
گردش
traversed
U
گردش
meandering
U
گردش
meandered
U
گردش
meander
U
گردش
run
U
گردش
promenade
U
گردش
twirl
U
گردش
cycled
U
گردش
hiking
U
گردش
twirled
U
گردش
hiked
U
گردش
hike
U
گردش
traversing
U
گردش
traverses
U
گردش
excursion
U
گردش
progressing
U
گردش
progresses
U
گردش
progressed
U
گردش
progress
U
گردش
turnover
U
گردش
periods
U
گردش
paseo
U
گردش
turns
U
گردش
turn
U
گردش
nutation
U
گردش
on the rove
U
در گردش
period
U
گردش
travels
U
گردش
flow
U
گردش
circuits
U
گردش
circuit
U
گردش
flowed
U
گردش
flows
U
گردش
water circulation
U
گردش اب
trips
U
گردش
tripped
U
گردش
traveled
U
گردش
travel
U
گردش
canters
U
گردش
cantering
U
گردش
cantered
U
گردش
canter
U
گردش
trip
U
گردش
itineracy
U
گردش
circulation
U
گردش
anticlockwise rotation
U
گردش به چپ
flowline
U
خط گردش
flowine
U
خط گردش
itineration
U
گردش
left handed rotation
U
گردش به چپ
maeander
U
گردش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com