Perdic | چرخشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 49 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	revolutionaries U	چرخشی
	revolutionary U	چرخشی
	gyration U	چرخشی
	gyrations U	چرخشی
	rotary U	چرخشی
	rotating U	چرخشی
	peristrephic U	چرخشی
	rotatory U	چرخشی
	swirly U	چرخشی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	backbone U	شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
	backbones U	شبکه چرخشی سریع که شبکههای چرخشی کوچکتر را بهم وصل میکند
	rotational isomers U	همپارهای چرخشی ایزومرهای چرخشی
	rotating memory U	حافظه چرخشی
	rotation moment U	گشتاور چرخشی
	rotation flow U	شارش چرخشی
	rotational U	چرخشی دورانی
	rotational delay U	تاخیر چرخشی
	rotational level U	تراز چرخشی
	rotational motion U	حرکت چرخشی
	rotational spectrum U	طیف چرخشی
	rotational symmetry U	تقارن چرخشی
	spiral instability U	ناپایداری چرخشی
	spiral stability U	پایداری چرخشی
	rotary switch U	گزینه چرخشی
	concentric running U	حرکت چرخشی
	american twist U	سرویس چرخشی
	swirls U	حرکت چرخشی
	swirled U	حرکت چرخشی
	circular reaction U	واکنش چرخشی
	circular reference U	ارجاع چرخشی
	concentricity U	حرکت چرخشی
	swirl U	حرکت چرخشی
	irrotational U	غیر چرخشی
	off spinner U	توپ چرخشی
	swirling U	حرکت چرخشی
	moments U	لحظه گشتاور چرخشی
	specific rotatory power U	توان چرخشی ویژه
	moment U	لحظه گشتاور چرخشی
	rotational spectroscopy U	طیف بینی چرخشی
	radial davit U	قایق بالابر چرخشی
	angular momentum U	مقدار جنبش چرخشی
	axial rotation symmerty U	تقارن چرخشی محوری
	radial davit U	جرثقیل چرخشی قایق
	rotation viscosimeter U	گرانروی سنج چرخشی
	extrinsic eye muscles U	عضلات برون چرخشی چشم
	double three U	دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
	counter parry U	دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
	circular parry U	دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
	take up reel U	چرخشی که نوار مغناطیسی روی آن جمع شده باشد

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy