Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
heliograph
U
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
Other Matches
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
photography
U
عکسبرداری
photoreconnaissance
U
عکسبرداری اکتشافی
retake
U
عکسبرداری شده
retaken
U
عکسبرداری شده
retakes
U
عکسبرداری شده
retaking
U
عکسبرداری شده
radiography
U
عکسبرداری رادیو
basic cover
U
عکسبرداری اولیه هوایی
runs
U
یک راه عکسبرداری هواپیما
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
skiascopy
U
عکسبرداری از شبکیه چشم
telephotographic
U
عکسبرداری از مسافات دور
run
U
یک راه عکسبرداری هواپیما
telephotography
U
عکسبرداری از مسافات دور
pose
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
posed
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
poses
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
photograph
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
air contographic photography
U
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
posing
U
قیافه گیری برای عکسبرداری
photographed
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographing
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographs
U
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photoheliograph
U
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
continuous strip camera
U
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
wide-angle
U
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide angle
U
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
sonne photography
U
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
radiant exposure
U
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
tomography
U
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
x ray
U
بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
shoot
U
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoots
U
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
infrared imagery
U
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
of
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
perprep
U
بوسیله
per
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
with
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
by
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
via
U
بوسیله
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
electrically
U
بوسیله برق
per pais
U
بوسیله کشور
municipally
U
بوسیله شهرداری
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
by the f.
U
بوسیله لمس
by depty
U
بوسیله نماینده
by wire
U
بوسیله تلگراف
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
per pais
U
بوسیله مملکت
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
postage
U
حمل بوسیله پست
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
suicide bombing
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
to buy something at an auction
U
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
container transport
U
حمل و نقل بوسیله کانتینر
suicide attack
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
soak
U
بوسیله مایع اشباع شدن
chemical warfare
U
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
carbon arcwelding
U
جوش قوسی بوسیله کربن
argon arc welding
U
جوش قوسی بوسیله گازارگون
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
rainwash
U
شستشوی چیزی بوسیله باران
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
photoengraving
U
گراور سازی بوسیله عکاسی
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
incuse
U
نقش شده بوسیله چکش
in law
U
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
lightproof
U
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
by no one else
U
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
lyophil
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
soaks
U
بوسیله مایع اشباع شدن
memoria technica
U
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
massotherapy
U
معالجه بوسیله مشت و مال
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
lyophiled
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
hit wicket
U
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
self service
U
کمک بوسیله خود شخص
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
sporogony
U
تولید مثل بوسیله هاگ
self-appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
nettle
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
steam propulsion of ships
U
راندن کشتی ها بوسیله بخار
self administered
U
اداره شونده بوسیله خویشتن
seaborne
U
بوسیله کشتی حمل شده
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
telekinesis
U
حرکت اجسام بوسیله ارواح
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
the block
U
مردن بوسیله گردن زنی
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
waterborne
U
حمل شده بوسیله اب اب برد
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
nettles
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
wirephoto
U
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
self-service
U
کمک بوسیله خود شخص
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
cathodogeaph
U
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
hypnotherapy
U
معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
water fast
U
غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
to knit up
U
بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
homologate
U
تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
lighterage
U
حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
to sue out a writ
U
حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
immunotherapy
U
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com