English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
safing U چاشنی برداری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture U خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
primer leak U نشد کردن چاشنی
primming U چاشنی گذاری کردن
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
flavors U چاشنی مزه دار کردن
flavored U چاشنی مزه دار کردن
flavor U چاشنی مزه دار کردن
flavours U چاشنی مزه دار کردن
flavour U چاشنی مزه دار کردن
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
defraud U کلاه برداری کردن
utilised U بهره برداری کردن
utilises U بهره برداری کردن
exploits U بهره برداری کردن از
defrauded U کلاه برداری کردن
tap U بهره برداری کردن از
utilising U بهره برداری کردن
mapping U نقشه برداری کردن
tapping U بهره برداری کردن از
exploit U بهره برداری کردن از
utilizing U بهره برداری کردن
defrauds U کلاه برداری کردن
utilizes U بهره برداری کردن
utilize U بهره برداری کردن
exploiting U بهره برداری کردن از
defrauding U کلاه برداری کردن
sampled U نمونه برداری کردن
tapped U بهره برداری کردن از
sample U نمونه برداری کردن
unveil U نمودار کردن پرده برداری
unveiled U نمودار کردن پرده برداری
photo imagery U عکس برداری کردن از زمین
unveiling U نمودار کردن پرده برداری
unveils U نمودار کردن پرده برداری
sampling U نمونه برداری مزه کردن
operates U عمل کردن بهره برداری کردن
operate U عمل کردن بهره برداری کردن
operated U عمل کردن بهره برداری کردن
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
devices U چاشنی
sauces U چاشنی
sauce U چاشنی
capsule U چاشنی
cap U چاشنی
fuze U چاشنی
igniter U چاشنی
dressing U چاشنی
seasoning U چاشنی
dressings U چاشنی
destructor U چاشنی
flavourings U چاشنی
detonating charge U چاشنی
capsules U چاشنی
capped U چاشنی
safety fuze U چاشنی
stuffing U چاشنی
luring U چاشنی
ignitor U چاشنی
lure U چاشنی
amorce U چاشنی
lured U چاشنی
primer U چاشنی
flavouring U چاشنی
flavorings U چاشنی
flavoring U چاشنی
salmagundi U چاشنی
device U چاشنی
primers U چاشنی
detonator U چاشنی
detonators U چاشنی
percussion cap U چاشنی
lures U چاشنی
percussion caps U چاشنی
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
bessel method U پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
garnished U چاشنی زدن
defusing U چاشنی کشیدن
garnishes U چاشنی زدن
spicing U چاشنی غذا
percussion cap U چاشنی ضربتی
percussion caps U چاشنی ضربتی
relishing U چاشنی ذوق
relishes U چاشنی ذوق
relished U چاشنی ذوق
relish U چاشنی ذوق
electric primer U چاشنی الکتریکی
spices U چاشنی غذا
garnish U چاشنی زدن
ketchup U چاشنی غذا
spice U چاشنی غذا
sauce U چاشنی زدن به
spiced U چاشنی غذا
destructor U چاشنی انفجاری
detonating cord U مدار چاشنی
detonation cap U کلاهک چاشنی
detonation cord U فتیله چاشنی
sauces U چاشنی زدن به
defuses U چاشنی کشیدن
primer pouch U محفظه چاشنی
blasting cap U کلاهک چاشنی
primer seat U مقر چاشنی
primes U چاشنی گذاشتن
garniture U تزیین چاشنی
cannon primer U چاشنی توپ
igniter train U مجموعه چاشنی
igniting powder U خرج چاشنی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
tutti frutti U چاشنی میوهدار
primed U چاشنی گذاشتن
ignition cap U کلاهک چاشنی
defused U چاشنی کشیدن
adapter booster U چاشنی خوران
defuse U چاشنی کشیدن
seasoner U چاشنی زننده
prime U چاشنی گذاشتن
redundancy U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancies U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
primer setback U عقب نشستن چاشنی
condiments U چاشنی ادویه زدن
cannon primer U چاشنی خرج توپ
primer pouch U کیف یافانوسقه چاشنی
seasoned U دوران چاشنی زدن
season U دوران چاشنی زدن
flavored U چاشنی زدن به معطرکردن
igniting primer U چاشنی مشتعل کننده
sauce-boat U فرف چاشنی خوری
adhesion agent U چاشنی چسب افزا
sauce-boats U فرف چاشنی خوری
sauce boat U فرف چاشنی خوری
French dressing U چاشنی سالاد فرانسوی
flavor U چاشنی زدن به معطرکردن
initiator U چاشنی مشتعل کننده
uncharged U چاشنی گذاری نشده
seasons U دوران چاشنی زدن
melinite U مخصوص تهیه چاشنی
flavour U چاشنی زدن به معطرکردن
garnished U چاشنی زدن به ارایش
garnish U چاشنی زدن به ارایش
chutney U یکنوع چاشنی غذا
garnishes U چاشنی زدن به ارایش
precussion detonator U چاشنی ضربتی یا دنگی
flavours U چاشنی زدن به معطرکردن
au naturel U ساده و بدون چاشنی
flavors U چاشنی زدن به معطرکردن
condiment U چاشنی ادویه زدن
primer leak U خروج گازاز ته چاشنی
activate U چاشنی مین را کشیدن
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
squibs U چاشنی خرج راکتهای دریایی
initiator U چاشنی اولیه خرج ابتدایی
electric squib U نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
hung striker U چاشنی عمل نکرده نارنجک
hung striker U ضارب چاشنی معیوب نارنجک
squib U چاشنی خرج راکتهای دریایی
firing mechanism U چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
gamy U چاشنی زده افتضاح اور
gamey U چاشنی زده افتضاح اور
salad dressings U چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressing U چاشنی وادویه مخصوص سالاد
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
to dress [salad] U چاشنی زدن [آرایش دادن ] [سالاد]
cock U چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squibs U یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cocks U چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squib U یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cocking U چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
mayonnaise U نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com