Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electric squib
U
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
Other Matches
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture
U
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
device
U
چاشنی
percussion caps
U
چاشنی
amorce
U
چاشنی
ignitor
U
چاشنی
capsule
U
چاشنی
percussion cap
U
چاشنی
devices
U
چاشنی
seasoning
U
چاشنی
igniter
U
چاشنی
flavourings
U
چاشنی
detonating charge
U
چاشنی
destructor
U
چاشنی
primer
U
چاشنی
primers
U
چاشنی
flavoring
U
چاشنی
flavorings
U
چاشنی
flavouring
U
چاشنی
fuze
U
چاشنی
salmagundi
U
چاشنی
detonators
U
چاشنی
sauces
U
چاشنی
dressing
U
چاشنی
stuffing
U
چاشنی
lures
U
چاشنی
lured
U
چاشنی
lure
U
چاشنی
detonator
U
چاشنی
sauce
U
چاشنی
cap
U
چاشنی
capsules
U
چاشنی
safety fuze
U
چاشنی
luring
U
چاشنی
dressings
U
چاشنی
capped
U
چاشنی
tutti frutti
U
چاشنی میوهدار
garnish
U
چاشنی زدن
destructor
U
چاشنی انفجاری
ketchup
U
چاشنی غذا
sauces
U
چاشنی زدن به
detonation cap
U
کلاهک چاشنی
garnishes
U
چاشنی زدن
detonation cord
U
فتیله چاشنی
detonating cord
U
مدار چاشنی
spiced
U
چاشنی غذا
spice
U
چاشنی غذا
defuse
U
چاشنی کشیدن
spices
U
چاشنی غذا
spicing
U
چاشنی غذا
defusing
U
چاشنی کشیدن
defuses
U
چاشنی کشیدن
garnished
U
چاشنی زدن
relish
U
چاشنی ذوق
percussion cap
U
چاشنی ضربتی
percussion caps
U
چاشنی ضربتی
igniting powder
U
خرج چاشنی
igniter train
U
مجموعه چاشنی
adapter booster
U
چاشنی خوران
relishing
U
چاشنی ذوق
relishes
U
چاشنی ذوق
relished
U
چاشنی ذوق
primer pouch
U
محفظه چاشنی
sauce
U
چاشنی زدن به
blasting cap
U
کلاهک چاشنی
cannon primer
U
چاشنی توپ
ignition cap
U
کلاهک چاشنی
garniture
U
تزیین چاشنی
defused
U
چاشنی کشیدن
primer seat
U
مقر چاشنی
seasoner
U
چاشنی زننده
primes
U
چاشنی گذاشتن
primed
U
چاشنی گذاشتن
prime
U
چاشنی گذاشتن
precussion detonator
U
چاشنی ضربتی یا دنگی
French dressing
U
چاشنی سالاد فرانسوی
flavored
U
چاشنی زدن به معطرکردن
igniting primer
U
چاشنی مشتعل کننده
flavors
U
چاشنی زدن به معطرکردن
sauce boat
U
فرف چاشنی خوری
sauce-boat
U
فرف چاشنی خوری
sauce-boats
U
فرف چاشنی خوری
season
U
دوران چاشنی زدن
initiator
U
چاشنی مشتعل کننده
condiments
U
چاشنی ادویه زدن
condiment
U
چاشنی ادویه زدن
flavor
U
چاشنی زدن به معطرکردن
activate
U
چاشنی مین را کشیدن
primer leak
U
نشد کردن چاشنی
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
seasoned
U
دوران چاشنی زدن
au naturel
U
ساده و بدون چاشنی
primer pouch
U
کیف یافانوسقه چاشنی
uncharged
U
چاشنی گذاری نشده
primer setback
U
عقب نشستن چاشنی
chutney
U
یکنوع چاشنی غذا
melinite
U
مخصوص تهیه چاشنی
primming
U
چاشنی گذاری کردن
flavour
U
چاشنی زدن به معطرکردن
adhesion agent
U
چاشنی چسب افزا
safing
U
چاشنی برداری کردن
flavours
U
چاشنی زدن به معطرکردن
garnishes
U
چاشنی زدن به ارایش
cannon primer
U
چاشنی خرج توپ
garnished
U
چاشنی زدن به ارایش
seasons
U
دوران چاشنی زدن
garnish
U
چاشنی زدن به ارایش
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
coupling base
U
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
flavored
U
چاشنی مزه دار کردن
salad dressings
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
hung striker
U
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
salad dressing
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
gamey
U
چاشنی زده افتضاح اور
flavor
U
چاشنی مزه دار کردن
squibs
U
چاشنی خرج راکتهای دریایی
initiator
U
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
squib
U
چاشنی خرج راکتهای دریایی
flavors
U
چاشنی مزه دار کردن
flavour
U
چاشنی مزه دار کردن
flavours
U
چاشنی مزه دار کردن
gamy
U
چاشنی زده افتضاح اور
firing mechanism
U
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
cock
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
to dress
[salad]
U
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
squib
U
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
squibs
U
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cocking
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocks
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
mayonnaise
U
نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base
U
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
activated
U
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating
U
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
soy
U
سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activates
U
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
electric
U
الکتریکی
electrotechnical
U
الکتریکی
electrical
U
الکتریکی
delayed contact
U
چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
dormant
U
عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
electrical conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
electrical prospecting
U
کاوش الکتریکی
electrical transcription
U
ضبط الکتریکی
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
electrical model
U
مدل الکتریکی
electrical interface
U
تداخل الکتریکی
electrical insulator
U
عایق الکتریکی
electrical resistivity
U
مقاومت الکتریکی
electrical schematic
U
نمودار الکتریکی
electromigration
U
مهاجرت الکتریکی
electromotor
U
محرک الکتریکی
electromotor
U
موتور الکتریکی
electroplating
U
ابکاری الکتریکی
electrical
U
سیستم الکتریکی
electron bombbardment
U
بمباران الکتریکی
electropathy
U
مداوای الکتریکی
electrovalency
U
فرفیت الکتریکی
electromagnet
U
اهنربای الکتریکی
electrolytic iron
U
اهن الکتریکی
electrolytic capacitor
U
خازن الکتریکی
electrise
U
الکتریکی کردن
hot seat
U
صندلی الکتریکی
electro erosion
U
فرسایش الکتریکی
spark erossion
U
فرسایش الکتریکی
electric shocks
U
شوک الکتریکی
electric shock
U
شوک الکتریکی
electrovalence
U
فرفیت الکتریکی
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
galvano cautery
U
داغ الکتریکی
dielectric strength
U
پایدار دی الکتریکی
dielectric stress
U
بار دی الکتریکی
dielectric strain
U
بار دی الکتریکی
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
dielectric polarization
U
قطبش دی الکتریکی
electric machine
U
ماشین الکتریکی
electric potential
U
پتانسیل الکتریکی
electric resistance
U
مقاومت الکتریکی
electric drive
U
محرکه الکتریکی
electric energy
U
انرژی الکتریکی
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
electric constant
U
ثابت الکتریکی
electric connection
U
اتصال الکتریکی
electric component
U
قطعه الکتریکی
electric clock
U
ساعت الکتریکی
electric control
U
کنترل الکتریکی
electric charge
U
بار الکتریکی
electric bulb
U
لامپ الکتریکی
electric break down
U
شکست الکتریکی
electric brake
U
ترمز الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com