Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bedspread
U
چادر شب رختخواب
bedspreads
U
چادر شب رختخواب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beds
U
رختخواب
bed
U
رختخواب
bedding
U
رختخواب
abed
U
در رختخواب
between the sheets
U
در رختخواب
cots
U
رختخواب بچگانه
Hit the sheets
<idiom>
U
[به رختخواب رفتن]
turn in
<idiom>
U
به رختخواب رفتن
hit the sack
<idiom>
U
به رختخواب رفتن
bed roll
U
رختخواب پیچ
cot
U
رختخواب بچگانه
A warm and soft bed .
U
رختخواب گرم ونرم
genial bed
U
رختخواب یافراش عروسی
the quilt slipped off the bed
U
لحاف ازروی رختخواب
watch pocket
U
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
bunks
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunk
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bedclothes
U
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
wait up for
<idiom>
U
به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
canvas
U
چادر
tent
U
چادر
tents
U
چادر
canvases
U
چادر
tentage
U
چادر
tentless
U
بی چادر
awning
U
چادر
awnings
U
چادر
camped
U
چادر
camp
U
چادر
camps
U
چادر
untented
U
بی چادر
bell tent
U
چادر قلندری
pup tent
U
چادر پناهگاه
sail hook
U
قلاب چادر
double tent
U
چادر دو نفره
tent pole
U
دیرک چادر
marquee
U
چادر بزرگ
for a tent
U
برای هر چادر
tentage
U
وسایل چادر
To pitch a tent.
U
چادر زدن
tent
U
چادر عشایر
tent pole
U
تیر چادر
nomadic
U
چادر نشین
camp
U
چادر زدن
encamp
U
چادر زدن
camped
U
چادر زدن
pavilions
U
چادر صحرایی
pavilion
U
چادر صحرایی
veils
U
چادر پوشاندن
veil
U
چادر پوشاندن
strikes
U
چادر را از جا کندن
strike
U
چادر را از جا کندن
encamped
U
چادر زدن
marquees
U
چادر بزرگ
encamping
U
چادر زدن
encamps
U
چادر زدن
camps
U
چادر زدن
No camping
U
چادر زدن ممنوع
Camping
U
اردو یا چادر زدن
nomads
U
چادر نشین ایلیاتی
furl awning
U
جمع کردن چادر
spred awning
U
چادر پهن کردن
roof tree
U
کش دیرک افقی چادر
stanchion
U
سایبان یا چادر جلومغازه
side screen
U
چادر افتاب گیر
ridge pole
U
کش دیرک افقی چادر
nomad
U
چادر نشین ایلیاتی
slopping awning
U
شیب دادن چادر
frapping awning
U
باد نگیر کردن چادر
Can we camp here?
U
آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
camper
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
fly
U
فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
You went in a black veil, but must come out in a w.
<proverb>
U
با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
uncovers
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncover
U
برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
Ensi
U
[نوعی قالیچه پرده آویز بین ترکمن ها بر سر درب ورودی به چادر استفاده می شود و حالتی از پنجره را نشان می دهد.]
camps
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
camp
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
camped
U
پادگان اردو زدن چادر زدن
slat
U
پاره پاره شدن چادر
slats
U
پاره پاره شدن چادر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com