English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dart U پیکان یا زوبین کوچک بازی
darted U پیکان یا زوبین کوچک بازی
darting U پیکان یا زوبین کوچک بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
darting U پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
dart U پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
darted U پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
darts U پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
grasshopper U اتش بازی کوچک
grasshoppers U اتش بازی کوچک
candlepins U بازی بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ
darted U زوبین
dart زوبین
darting U زوبین
gavelock U زوبین
javelineer U زوبین دار
javelin U زوبین پرتاب نیزه
harpoons U زوبین مخصوص صیدنهنگ
harpoon U زوبین مخصوص صیدنهنگ
arrow U پیکان
the point of an arrow U پیکان
darting U پیکان
barb U پیکان
barbs U پیکان
arrows U پیکان
dart U پیکان
darted U پیکان
flechette U پیکان پردار
arrow head U علامت پیکان
elf bolt U پیکان چخماقی
head U نوک پیکان
arrow head U نوک پیکان
fletcher U پیکان ساز
nock U پیکان برزه گذاشتن
bronze arrowhead U نشان پیکان برنزی
broad head U نوک پیکان با 2 یا 3 تیغه
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
dartboard U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboards U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
arrow head U پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
hand U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
handing U بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
flechette U پیکان شراپنل ساچمه ها یا پیکانهای مخلوط با خرج تلاش که پره دار هستند
fingerpost U راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
davit U جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
played U بازی
game U بازی
watermanship U اب بازی
plain dealing U بازی
playing U بازی
partie U بازی
patulousness U بازی
slackness U بازی
home U بازی
homes U بازی
clearance U بازی
openness U بازی
solitaires U تک بازی
basic U بازی
solitaire U تک بازی
grey hound U سگ بازی
basics U بازی
fun U بازی
plays U بازی
dibasic U دو بازی
actions U بازی
falconine U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
gaming U بازی
play U بازی
hopscotch U بازی لی لی
action U بازی
squibs U اتش بازی
playtime U هنگام بازی
actuble U بازی کردن
agiotage U سفته بازی
winner U برنده بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
sheep's eyes U نظر بازی
stock jobbery U سفته بازی
playing fields U میدان بازی
playgrounds U زمین بازی
play away U به بازی گذراندن
playing field U زمین بازی
playing field U میدان بازی
playing fields U زمین بازی
mime U لال بازی
mimed U لال بازی
mimes U لال بازی
miming U لال بازی
playground U زمین بازی
threesome U بازی سه نفری
sodomyh U بچه بازی
threesomes U بازی سه نفری
hawking U قوش بازی
catch U بازی دستش ده
swordplay U فن شمشیر بازی
hocus-pocus U حقه بازی
shell game U گردو بازی
winners U برنده بازی
acrobatics U بند بازی
radial play U بازی شعاعی
puppetry U خیمه شب بازی
sported U بازی شوخی
acrobatism U ریسمان بازی
playing time U مدت بازی
sports U بازی شوخی
puppetry U عروسک بازی
pyrotechnic display U اتش بازی
acrobacy U بند بازی
puppet show U خیمه شب بازی
priestcraft U کشیش بازی
basketball U بازی بسکتبال
popery U پاپ بازی
sport U بازی شوخی
skittle U بازی تفریح
achate U مهرهء بازی
bowling U بازی بولینگ
pugilism U بوکس بازی
pyrotechny U فن اتش بازی
quackery U حقه بازی
playact U رل بازی کردن
stick U چوب بازی
active sodomy U بچه بازی
play therapy U بازی درمانی
rope dancing U بند بازی
rope dancing U ریسمان بازی
ropery U طناب بازی
bump U بازی کردن
playing court U زمین بازی
rooker U یکجورکفش یخ بازی
quiot U لیس بازی
playing the man U بازی روانی
playing the man U بازی با حریف
radial play U بازی عرضی
red tapery U قرطاس بازی
playing the board U بازی فی نفسه
playing the board U بازی بر صفحه
hocus pocus U ورودحقه بازی
half time U نیمه بازی
chuck farthing U بازی شیریاخط
half back U میان بازی کن
grandstand play U بازی مهیج
closed game U بازی بسته
cock fighting U خروس بازی
gamesomeness U بازی گوشی
computer game U بازی کامپیوتری
conjury U شعبده بازی
halt back U میان بازی کن
sand lot U بازی غیررسمی
hocus pocus U حقه بازی
headwork U با سر بازی کردن
headhunting U خشونت در بازی
basicity U قدرت بازی
choose up game U بازی غیررسمی
harlepuinade U حقه بازی
hard game U بازی دشوار
hanky panky U روباه بازی
hanky panky U حقه بازی
game theory U تئوری بازی
game theory U نظریه بازی
game plan U استراتژی بازی
flimflam U حقه بازی
dib U قاپ بازی
fitting clearance U بازی مناسب
first hand U نخستین بازی کن
field of play U زمین بازی
favoritism U پارتی بازی
dib U تیله بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com