English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
screw up U پیچیدن بسته کاغذ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
parcel paper U یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
locker paper U کاغذ بسته بندی اغذیه
wrappers U بسته بندی کاغذ روپوش
wrapper U بسته بندی کاغذ روپوش
kraft U کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
sprocket feed U محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
ply yarn U نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
tractor feed U روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
to take in sail U جمع کردن یا پیچیدن بادبان شراع پیچیدن
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
envelope U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
sheet U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skip U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
sheets U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skipped U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
NCR paper U کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
flow U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper U کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
toner U که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feeds U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
tweaking U پیچیدن
to tie up U پیچیدن
swathe U پیچیدن
to trun the corner U پیچیدن
swathes U پیچیدن
re echo U پیچیدن
tweaks U پیچیدن
swath U پیچیدن
enfold U پیچیدن
to cover up U پیچیدن
to screw up U پیچیدن
tie up U پیچیدن
tweak U پیچیدن
envelopes U پیچیدن
tweaked U پیچیدن
tangle U به هم پیچیدن
inwrap U پیچیدن
wrap U پیچیدن
wraps U پیچیدن
turn U پیچیدن
inswathe U پیچیدن
infold U پیچیدن
twinges U پیچیدن
twinge U پیچیدن
curl U پیچیدن
curled U پیچیدن
envelope U پیچیدن
curls U پیچیدن
impact U پیچیدن
folds U پیچیدن
intertangle U در هم پیچیدن
folded U پیچیدن
envelop U پیچیدن
enveloped U پیچیدن
enveloping U پیچیدن
envelops U پیچیدن
torsion U پیچیدن
inwind U پیچیدن
trindle U پیچیدن
wattle U پیچیدن
windage U پیچیدن
fold U پیچیدن
impacts U پیچیدن
resonated U پیچیدن
muffle U پیچیدن
complicate U پیچیدن
wind U پیچیدن
furl U پیچیدن
enfolds U پیچیدن
furling U پیچیدن
resonating U پیچیدن
furls U پیچیدن
enfolding U پیچیدن
resonate U پیچیدن
convolve U پیچیدن
muffles U پیچیدن
complicating U پیچیدن
complicates U پیچیدن
enfolded U پیچیدن
reverberates U پیچیدن
resonates U پیچیدن
lapped U پیچیدن
lap U پیچیدن
reverberating U پیچیدن
christy U پیچیدن
muffling U پیچیدن
coil up U پیچیدن
tangles U به هم پیچیدن
coil down U پیچیدن
furled U پیچیدن
entwist U پیچیدن
winds U پیچیدن
christie U پیچیدن
reverberate U پیچیدن
christiania U پیچیدن
enwrap U پیچیدن
reverberated U پیچیدن
taut U درهم پیچیدن
fills U نسخه پیچیدن
entwine U بهم پیچیدن
enshrouds U درکفن پیچیدن
entwined U بهم پیچیدن
twisting U پیچیدن تابیدن
twist U پیچیدن تابیدن
entwines U بهم پیچیدن
twists U پیچیدن تابیدن
entwining U بهم پیچیدن
fill U نسخه پیچیدن
plaiting U پیچیدن گیسو
marl U پیچیدن طناب
plait U پیچیدن گیسو
plaited U پیچیدن گیسو
plaits U پیچیدن گیسو
to turn [to turn off] [to make a turn] U پیچیدن [با خودرو]
interknit U بهم پیچیدن
enfolds U درلفافه پیچیدن
enfold U درلفافه پیچیدن
interlace U بهم پیچیدن
turn on one's heel <idiom> U ناگهان پیچیدن
enfolded U درلفافه پیچیدن
enfolding U درلفافه پیچیدن
lash U مژه پیچیدن
lashed U مژه پیچیدن
lashes U مژه پیچیدن
interwreathe U بهم پیچیدن
intertwinement U بهم پیچیدن
swabs U زدودن پیچیدن
tangle U درهم پیچیدن
to huddle together U بهم پیچیدن
spools U دورقرقره پیچیدن
intertwining U درهم پیچیدن
intertwines U درهم پیچیدن
intertwined U درهم پیچیدن
intertwine U درهم پیچیدن
furl U بدورچیزی پیچیدن
spool U دورقرقره پیچیدن
swaddle U در قنداق پیچیدن
swab U زدودن پیچیدن
cloaks U درلفافه پیچیدن
cloaking U درلفافه پیچیدن
pigged U توی هم پیچیدن
cloaked U درلفافه پیچیدن
cloak U درلفافه پیچیدن
knead clay by hand U مشته پیچیدن
tangles U درهم پیچیدن
furled U بدورچیزی پیچیدن
furling U بدورچیزی پیچیدن
involution U پیچ پیچیدن
intwine U بهم پیچیدن
roll U فهرست پیچیدن
papering U درکاغذ پیچیدن
rolled U فهرست پیچیدن
rolls U فهرست پیچیدن
papered U درکاغذ پیچیدن
intervolve U بهم پیچیدن
papers U درکاغذ پیچیدن
agonised U به خود پیچیدن
agonises U به خود پیچیدن
furls U بدورچیزی پیچیدن
enshrouding U درکفن پیچیدن
enshrouded U درکفن پیچیدن
enshroud U درکفن پیچیدن
agonizes U به خود پیچیدن
agonized U به خود پیچیدن
agonize U به خود پیچیدن
agonising U به خود پیچیدن
paper U درکاغذ پیچیدن
to tilt up U به بالا پیچیدن
winding U پیچیدن و تابیدن نخ
convolve U بهم پیچیدن
interlocks U بهم پیچیدن
enshoud U درکفن پیچیدن
to make a turn to the left [right] U به چپ [راست] پیچیدن
interlocked U بهم پیچیدن
interlock U بهم پیچیدن
to turn left [right] U به چپ [راست] پیچیدن
interlocking U بهم پیچیدن
screw U پیچاندن پیچیدن
belay U عمل پیچیدن
to turn up [collar] U به بالا پیچیدن
screws U پیچاندن پیچیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com