English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to peg a way at some work U پیوسته درسرچیزی کارکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to strike a blow for U به سینه زدن درسرچیزی دعواکردن
to work with a will U بامیل کارکردن با شوق وذوق کارکردن
away U پیوسته بطور پیوسته
to pull together U با هم کارکردن
inactivate U بی کارکردن
act U کارکردن
acted U کارکردن
work U کارکردن
worked U کارکردن
goes U کارکردن
go U کارکردن
speeding U سریع کارکردن
speed U سریع کارکردن
speeds U سریع کارکردن
overlabour U زیاد کارکردن
runs U کارکردن موتور
to paddle one's own canoe U مسقلانه کارکردن
toa for a job or position U درخواست کارکردن
run U کارکردن موتور
fags U سخت کارکردن
fag U سخت کارکردن
to work cheap U بامزدکم کارکردن
overworked U زیاد کارکردن
overworking U زیاد کارکردن
overworks U زیاد کارکردن
to pull a lone oar U تنها کارکردن
operation U کارکردن با یک وسیله
collaborate U باهم کارکردن
slaved U سخت کارکردن
overwork U زیاد کارکردن
slave U سخت کارکردن
to work together U باهم کارکردن
collaborated U باهم کارکردن
collaborates U باهم کارکردن
collaborating U باهم کارکردن
to act jointly U باهم کارکردن
cowork U باهم کارکردن
counterwork U برخلاف کارکردن
cooperate U باهم کارکردن
slaves U سخت کارکردن
upping U اجرا یا کارکردن
upped U اجرا یا کارکردن
up U اجرا یا کارکردن
slaving U سخت کارکردن
qualified for work U شایسته یاقابل کارکردن
gears U کردن اماده کارکردن
fit to work U شایسته یاقابل کارکردن
refit U دوباره اماده کارکردن
fit to work U اماده برای کارکردن
dejecta U کارکردن مزاج مریض
gear U کردن اماده کارکردن
geologize U در زمین شناسی کارکردن
refits U دوباره اماده کارکردن
moonlights U بطور قاچاقی کارکردن
moonlighting U بطور قاچاقی کارکردن
moonlighted U بطور قاچاقی کارکردن
to act independently of others U مستقلانه یا جداگانه کارکردن
geared U کردن اماده کارکردن
refitted U دوباره اماده کارکردن
refitting U دوباره اماده کارکردن
moonlight U بطور قاچاقی کارکردن
functioned U عمل کردن کارکردن
automation U بطور خودکار کارکردن
knuckle down <idiom> U مشتاقانه شروع به کارکردن
passage U رویداد کارکردن مزاج
do the trick <idiom> U خیلی خوب کارکردن
passages U رویداد کارکردن مزاج
function U عمل کردن کارکردن
functions U عمل کردن کارکردن
To work like a beaver . U مشتاقانه وتر وفرز کارکردن
to turn over U واژگون کردن کارکردن دراوردن
frob U کارکردن با دسته فرمان وماوس
to work at a high pressure U با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
drudges U جان کندن بیمیلانه کارکردن
labourvi U رنج بردن سخت کارکردن
telecommuting U عمل کارکردن با کامپیوتر در یک محل
to work it <idiom> U روی چیزیی کارکردن و حل کردن
geometrize U از روی قواعد هندسی کارکردن
grind U اسیاب شدن سخت کارکردن
grinds U اسیاب شدن سخت کارکردن
drudge U جان کندن بیمیلانه کارکردن
to do a lesson U درسی راروان کردن سردرسی کارکردن
burn U کارکردن موتور راکت طبق برنامه
crack the whip <idiom> U باعث سخت کارکردن شخصی شدن
To regain consciousness. to come to. U امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
burns U کارکردن موتور راکت طبق برنامه
dabbled U سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbles U سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbling U سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
serials U کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
reliability U توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
serial U کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
specification U کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
dabble U سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
conjoint U پیوسته
incessantly U پیوسته
alway U پیوسته
in connexion with U پیوسته به
legato U پیوسته
eternal U پیوسته
everywhen U پیوسته
on and on U پیوسته
d. in U پیوسته
annexed U پیوسته
ceaseless U پیوسته
affined U پیوسته
continous U پیوسته
bursts U پیوسته
for ever and aday U پیوسته
coalescent U پیوسته
coadunate U پیوسته
for evermore U پیوسته
cursive U پیوسته
burst U پیوسته
on end U پیوسته
uninterrupted U پیوسته
syndetic U پیوسته
concomitant U پیوسته
continual U پیوسته
unremittingly U پیوسته
non-stop U پیوسته
round-the-clock U پیوسته
incessant U پیوسته
allied U پیوسته
never ceasing U پیوسته
ceaselessly U پیوسته
contiguous U پیوسته
continued U پیوسته
attached U پیوسته
perpetually U پیوسته
continuous U پیوسته
married U پیوسته
proximate U پیوسته
cohesive U به هم پیوسته
wet weight U وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
continuous processing U پردازش پیوسته
continuous process U فرایند پیوسته
without intermission U پیوسته لاینقطع
end to end U سرهم پیوسته
ex post U بوقوع پیوسته
thereunto U بضمیمیه ان پیوسته به ان
without rest U پیوسته لاینقطع
continuous scrolling U حرکت پیوسته
continuous tone U اهنگ پیوسته
continuous tone U ته رنگ پیوسته
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
continuous variable U متغیر پیوسته
continuous spectrum U طیف پیوسته
permanent water level U تراز پیوسته اب
vicinal U در همسایگی پیوسته
continuous phase U فاز پیوسته
flow chip U براده پیوسته
nid nod U پیوسته جنباندن
inseparate U بهم پیوسته
indiscrete U بهم پیوسته
connected measures U اقدامت پیوسته
incessant drinking U پیوسته گساری
symphsis U عضو پیوسته
sympetalous U پیوسته گلبرگ
collateral measures U اقدامت پیوسته
gamosepalous U پیوسته کاسبرگ
insobriety U شرب پیوسته
nid nod U پیوسته جنبیدن
linked list U لیست پیوسته
to whittle at U پیوسته بریدن
full time U پیوسته کار
gamopetalous U پیوسته گلبرگ
to be in a state of f. U پیوسته درتغییربودن
gamophyllous U پیوسته برگ
sustained yield U بازده پیوسته
haunts U پیوسته امدن به
pealed U صدای پیوسته
conjunct U بهم پیوسته
connecting arrangement U ترتیب پیوسته
continuate U پیوسته بهم
collective U بهم پیوسته
contiguous U همجوار پیوسته
diligency U کوشش پیوسته
diligence U کوشش پیوسته
pealing U صدای پیوسته
peals U صدای پیوسته
haunt U پیوسته امدن به
peal U صدای پیوسته
whittle U پیوسته کم کردن
adjoins U پیوسته بودن
adjoined U پیوسته بودن
burst mode U حالت پیوسته
adjoin U پیوسته بودن
burster U فرم پیوسته
compacts U بهم پیوسته
compacting U بهم پیوسته
continuous paper U کاغذ پیوسته
against U پیوسته مجاور
aggregate U بهم پیوسته
aggregates U بهم پیوسته
continuous function U تابع پیوسته
continuous forms U ورقههای پیوسته
continuous form U ورقه پیوسته
forever U جاویدان پیوسته
accretion U رشد پیوسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com