English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
fathomable U پیمایش پذیر
gaugeable U پیمایش پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free form U نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
scanned U پیمایش
scale factor U پیمایش
scaling U پیمایش
scan U پیمایش
scans U پیمایش
scan line U خط پیمایش
traversal U پیمایش
surveys U پیمایش
survey U پیمایش
mensuration U پیمایش
surveyed U پیمایش
mensurability U پیمایش پذیری
closed traverse U پیمایش بسته
optical scanning U پیمایش نوری
traverse leg U ساق پیمایش
traverse station U ایستگاه پیمایش
immeusurableness U پیمایش ناپذیری
immeasurability U پیمایش ناپذیری
traverse leg U شاخه پیمایش
directional traverse U پیمایش سمتی
traversing U پیمایش کردن
traversed U پیمایش کردن
traverses U پیمایش کردن
scan path U مسیر پیمایش
scan area U ناحیه پیمایش
closing U بستن پیمایش
spanless U پیمایش ناپذیر
traverse U پیمایش کردن
fathomable U قابل پیمایش
open travers U پیمایش باز
traverse U حرکت سمتی پیمایش
surveyor's level U تراز مساحی یا پیمایش
immeasurable U پیمایش ناپذیر بیکران
traversing U حرکت سمتی پیمایش
traverseal U عمل طی کردن پیمایش
traverses U حرکت سمتی پیمایش
traversed U حرکت سمتی پیمایش
geodetically U موافق قاعده پیمایش
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
padding U پیمایش لایه گذاری
cursive scanning U پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
closing azimuth error U اشتباه گرای بستن پیمایش
heliometer U الت پیمایش قطر خورشید
immeasurably U بطور غیر قابل پیمایش
backtracking U عمل پیمایش معکوس یک لیست
tachymeter U دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
mensurable U قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
chain survey U پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
heliometry U پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
traingulation U تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
hypsometry U پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
refresh display cycle U زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
opisometer U الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
pi acceptor U پی پذیر
pliable U خم پذیر
solvable U حل پذیر
soluble U حل پذیر
cleavable U رخ پذیر
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
flxible U خمش پذیر
remediable U گزیر پذیر
severable U تفکیک پذیر
fissile U شکاف پذیر
refutable U تکذیب پذیر
enumerable U شمارش پذیر
shapeable U شکل پذیر
regulable U تنظیم پذیر
spoilable U فساد پذیر
sufferable U تحمل پذیر
remediable U درمان پذیر
remediable U چاره پذیر
fixable U ثبات پذیر
flexible cable U کابل خم پذیر
fissionable U شکافت پذیر
figurable U شکل پذیر
revocable U ابطال پذیر
rotatable U چرخش پذیر
extendible U کشش پذیر
expiable U کفاره پذیر
expansible U گسترش پذیر
executable U اجرا پذیر
exepandable U بسط پذیر
expandable U بسط پذیر
evitable U اجتناب پذیر
evadable U طفره پذیر
executable U انجام پذیر
fatiguable U خستگی پذیر
fatigable U خستگی پذیر
resolvable U تفکیک پذیر
fatig U خستگی پذیر
extensible U توسعه پذیر
sequacious U نصیحت پذیر
semi solvable U نیم حل پذیر
improvably U اصلاح پذیر
limitable U محدودیت پذیر
liquefiable U گداز پذیر
magnetizable U مغناطیس پذیر
maintainable U نگهداشت پذیر
miscible U امیزش پذیر
miscible U امتزاج پذیر
healable U درمان پذیر
improvable U بهبود پذیر
glass jaw U بوکسوراسیب پذیر
irresoluble U تجیزیه نا پذیر
irremeable U برگشت نا پذیر
inoculable U تلقیح پذیر
impressible U تاثیر پذیر
incompressible U تراکم نا پذیر
incondensable U ناچگال پذیر
increasable U افزایش پذیر
indemonstrable U اثبات نا پذیر
indocile U تعلیم نا پذیر
inexpugnable U شکست نا پذیر
inextensible U تمدید نا پذیر
infusible U گداز نا پذیر
mutable U تغییر پذیر
open cheque U چک انتقال پذیر
generable U زایش پذیر
precipitable U تعلیق پذیر
proprotionable U تناسب پذیر
protean U شکل پذیر
proton acceptor U پرتون پذیر
protractile U امتداد پذیر
fusible U گداز پذیر
reclaimable U ادعا پذیر
reducible U تقلیل پذیر
inflamable U اشتعال پذیر
plunderable U چپاول پذیر
placative U تسکین پذیر
pacifiable U تسکین پذیر
partible U بخش پذیر
passible U فساد پذیر
penetrable U رخنه پذیر
perfectible U کمال پذیر
perturbable U اشوب پذیر
pervious U نفوذ پذیر
pilable U انحنا پذیر
placable U دلجویی پذیر
reflexible U انعکاس پذیر
spottable U لکه پذیر
feasible <adj.> U انجام پذیر
doable <adj.> U اجرا پذیر
executable <adj.> U اجرا پذیر
feasible <adj.> U اجرا پذیر
practicable <adj.> U اجرا پذیر
workable <adj.> U اجرا پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U اجرا پذیر
makeable <adj.> U اجرا پذیر
contrivable <adj.> U اجرا پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U اجرا پذیر
manageable <adj.> U اجرا پذیر
makable <adj.> U امکان پذیر
achievable <adj.> U اجرا پذیر
workable <adj.> U انجام پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U انجام پذیر
makeable <adj.> U انجام پذیر
manageable <adj.> U انجام پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U انجام پذیر
practicable <adj.> U انجام پذیر
executable <adj.> U امکان پذیر
workable <adj.> U امکان پذیر
executable <adj.> U صورت پذیر
workable <adj.> U صورت پذیر
executable <adj.> U انجام پذیر
makable <adj.> U صورت پذیر
annullable <adj.> U فسخ پذیر
callable <adj.> U فسخ پذیر
cancelable [American] <adj.> U فسخ پذیر
cancellable [British] <adj.> U فسخ پذیر
rescindable <adj.> U فسخ پذیر
voidable <adj.> U فسخ پذیر
annullable <adj.> U بطلان پذیر
callable <adj.> U بطلان پذیر
cancelable [American] <adj.> U بطلان پذیر
cancellable [British] <adj.> U بطلان پذیر
rescindable <adj.> U بطلان پذیر
dividable [American E] <adj.> U بخش پذیر
divisible <adj.> U بخش پذیر
makable <adj.> U انجام پذیر
makable <adj.> U اجرا پذیر
absolute <adj.> U چاره نا پذیر
inalienable <adj.> U چاره نا پذیر
indispensable <adj.> U چاره نا پذیر
inevitable <adj.> U چاره نا پذیر
unalienable <adj.> U چاره نا پذیر
unalterable <adj.> U چاره نا پذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com