Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
demand forecast
U
پیش بینی تقاضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded
U
تقاضا کردن تقاضا
demand
U
تقاضا کردن تقاضا
demands
U
تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve
U
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
requisitioning
U
تقاضا
requests
U
تقاضا
requesting
U
تقاضا
requisitioned
U
تقاضا
requisition
U
تقاضا
prayer
U
تقاضا
postulating
U
تقاضا
postulates
U
تقاضا
postulated
U
تقاضا
postulate
U
تقاضا
rogation
U
تقاضا
requisitions
U
تقاضا
request
U
تقاضا
requested
U
تقاضا
exigence
U
تقاضا
demanded
U
تقاضا
importance
U
تقاضا
demands
U
تقاضا
suits
U
تقاضا
suited
U
تقاضا
solicitation
U
تقاضا
suit
U
تقاضا
prayers
U
تقاضا
demand
U
تقاضا
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
law of demand
U
قانون تقاضا
suing
U
تقاضا کردن
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
on demand
U
بنا به تقاضا
excess demand
U
فزونی تقاضا
requisitions
U
چیزمورد تقاضا
sues
U
تقاضا کردن
sued
U
تقاضا کردن
requisitioning
U
چیزمورد تقاضا
requesting
U
تقاضا خواسته
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
pleas
U
تقاضا استدعا
requests
U
تقاضا خواسته
requisitioned
U
تقاضا کردن
requisitioned
U
چیزمورد تقاضا
requisition
U
تقاضا کردن
plea
U
تقاضا استدعا
requested
U
تقاضا خواسته
sue
U
تقاضا کردن
peak demand
U
حداکثر تقاضا
peak demand
U
بیشترین تقاضا
requisitions
U
تقاضا کردن
request
U
تقاضا خواسته
requisitioning
U
تقاضا کردن
requisition
U
چیزمورد تقاضا
adjure
U
تقاضا کردن
demand elasticity
U
کشش تقاضا
demand factor
U
ضریب تقاضا
demand factors
U
عوامل تقاضا
demand function
U
تابع تقاضا
demand management
U
مدیریت تقاضا
asked
<adj.>
<past-p.>
U
تقاضا شده
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
تقاضا شده
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
تقاضا شده
applier
U
تقاضا کننده
demands
U
تقاضا کردن
change in demand
U
تغییر تقاضا
demanded
U
تقاضا کردن
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
demand
U
تقاضا کردن
application
U
فرم تقاضا
applications
U
فرم تقاضا
requirement
U
تقاضا احتیاج
demand curve
U
منحنی تقاضا
demand side
U
طرف تقاضا
demand shift
U
تغییر تقاضا
demand side
U
ستون تقاضا
elasticity of demand
U
کشش تقاضا
demand surface
U
سطح تقاضا
demand surface
U
میزان تقاضا
demandant
U
تقاضا کننده
demandable
U
قابل تقاضا
demand shift
U
انتقال تقاضا
demand shift
U
جابجائی تقاضا
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
demand pattern
U
الگوی تقاضا
demand schedule
U
جدول تقاضا
within three days of demand
U
در طی سه روز پس از تقاضا
request for proposal
U
تقاضا برای پیشنهاد
requesting unit
U
یکان تقاضا کننده
adjure
به اصرار تقاضا کردن
arc elasticity of demand
U
کشش کمانی تقاضا
cross elasticity of demand
U
کشش متقاطع تقاضا
registrant
U
تقاضا ثبت کننده
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
money demand
U
تقاضا برای پول
demand for money
U
تقاضا برای پول
on demand
U
به در خواست به مجرد تقاضا
measurement of demand
U
اندازه گیری تقاضا
demand and supply market
U
بازار عرضه و تقاضا
law of supply and demand
U
قانون عرضه و تقاضا
demand paging
U
صفحه بندی تقاضا
applicant
U
تقاضا کننده طالب
price elasticity of demand
U
کشش قیمتی تقاضا
quantity demanded
U
مقدار تقاضا شده
applicants
U
تقاضا کننده طالب
demanded
U
مطالبه تقاضا کردن
stock requisition
U
تقاضا جهت کالا
applications
U
تقاضا برای چیز
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
demands
U
مطالبه تقاضا کردن
indenting
U
تقاضا یاسفارش جنس
indent
U
تقاضا یاسفارش جنس
requested
U
تقاضا برای چیزی
indents
U
تقاضا یاسفارش جنس
application
U
تقاضا برای چیز
requests
U
تقاضا برای چیزی
gluts
U
عرضه بیش از تقاضا
send away for something
<idiom>
U
تقاضا نامه نوشتن
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
supply and demand law
U
قانون عرضه و تقاضا
request
U
تقاضا برای چیزی
requesting
U
تقاضا برای چیزی
demand
U
مطالبه تقاضا کردن
glut
U
عرضه بیش از تقاضا
demand
[of]
U
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
demand pull inflation
U
تورم ناشی از فشار تقاضا
demand versus quantity demanded
U
تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand inflation
U
تورم ناشی از مازاد تقاضا
demand
U
تقاضا برای انجام چیزی
overloads
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
request for quotation
U
تقاضا برای اعلام قیمت
overload
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demanded
U
تقاضا برای انجام چیزی
demands
U
تقاضا برای انجام چیزی
infinitely elastic demand curve
U
منحنی تقاضا با کشش نامحدود
put in
U
تقاضا کردن پیشنهاد دادن
overloaded
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
clamours
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtrude
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
invoking
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invokes
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoked
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamoured
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
to invite somebody to do something
U
از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamor
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demands
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demanded
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
clamouring
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demand oriented pricing
U
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
demand
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
Application may be filed by ...
U
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
clamour
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoke
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand factors
U
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
call up
U
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call-up
U
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
apply
U
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies
U
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applying
U
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-ups
U
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
input/output
U
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
speculative demand for money
U
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
X series
U
تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiry
U
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiries
U
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
layers
U
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer
U
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
palmistry
U
کف بینی
double vision
U
دو بینی
snivelling
U
اب بینی
nose
U
بینی
chiromancy
U
کف بینی
cross eye
U
کج بینی
cross eye
U
دو بینی
noses
U
بینی
hand reading
U
کف بینی
snot
U
اب بینی
graphology
U
خط بینی
snoot
U
بینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com