English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
precedence U پیشی اولویت
precedency U پیشی اولویت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antecedence U پیشی
puss U پیشی
anteriority U پیشی
better hand U پیشی
transposition U پس و پیشی
vanward U پیشی
kitties U پیشی
antecedents U پیشی
antecedent U پیشی
preceding U پیشی
kitty U پیشی
out act U پیشی جستن از
outbalance U پیشی جستن
outruns U پیشی جستن بر
outshine U پیشی گرفتن از
pussies U مثل پیشی
pussy U مثل پیشی
outrunning U پیشی جستن بر
outrun U پیشی جستن بر
exceeding U سبقت و پیشی
outshines U پیشی گرفتن از
outshining U پیشی گرفتن از
outshone U پیشی گرفتن از
precedence U پیشی گرفتن
to give the go by to U پیشی جستن بر
to get the upper hand U پیشی جستن
to get the better of U پیشی جستن بر
priorship U اولویت
priority U اولویت
priorities U اولویت
precedence U اولویت
hegemony U اولویت
outfly U در پرواز پیشی افتادن از
preference U مزیت اولویت
program priority U اولویت برنامه
priority processing U اولویت پردازی
priority interrupt U وقفه اولویت
priority indicator U اولویت نما
priority indicator U نماینده اولویت
preferences U مزیت اولویت
time priority U اولویت زمانی
absolute priority U اولویت مطلق
outstrip U عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped U عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripping U عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrips U عقب گذاشتن پیشی جستن از
to give priority to U پیشی دادن به مقدم دانستن بر
trumps U مغلوب ساختن پیشی جستن
trump U مغلوب ساختن پیشی جستن
prioritizing U اولویت بندی کردن
prioritizes U اولویت بندی کردن
prioritized U اولویت بندی کردن
prioritize U اولویت بندی کردن
prioritising U اولویت بندی کردن
prioritises U اولویت بندی کردن
prioritised U اولویت بندی کردن
toget the start of one's rival U بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
premiership U مقام نخست وزیری اولویت
to put safety first [foremost] U اولویت اول را به ایمنی دادن
interrupting U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupt U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupts U ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
weighting U مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
priorities U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
priority U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com